one shot
#one_shot
#J_HOPE
تا پام گذاشتم تو مدرسه یه نفس عمیق کشیدم
بازم مدرسه و مکافاتی که با خودش همراه داره
تقریبا یک ماه که به این مدرسه انتقالی گرفتم
ولی انگار هزار ساله که تو جهنم حبس شدم خوبه
به کسی کار ندارم ولی مثل ازرائیل این قلدرا
بالا سرم هستن همش منتظرن تا یه غلطی بکنم
تا اذیتم کنن مخصوصا این رئیس شون هوسوک که
لقب جیهوپ داره اصلا این لقبش کاملا با شخصیتی که داره زمین تا اسمون فرق داره
همین طور که داشتم سمت کلاس میرفتم که بله سایه یکی رو بالا سرم حس کردم درجا سر جام وایسادم و با خودم گفتم بدبختی شروع شد تا زوم رو برگردوندم با جیهوپ مواجه شدم که سریع کیفشو به سمتم دراز کرد
_ میدونی چیه کیفم خیلی دوست داره تا کلاس همراهیش کنی
صبر نکرد چیزی بهش بگم سریع کیفشو انداخت روم و به سمت کلاس رفت از بخت بدمم کلاسم باهاش یکی بود
کلافه دستی تو صورتم کشیدم و پشت سرش وارد کلاس شدم رویه صندلی نشت و پاش رو گذاشت رومیز
این بشر چرا انقدر مغروره خدا
داشتم میرفتم سمت میزه که کیفشو بهش بدم که دختر رو مخ و با عشو کلاس بهم زیر پایی زد و من خوردم زمین
همه زدن زیر خنده صورتم از عصبانیت داشت کبود میشد که دیدم جیهوپ با متعجب بهم نگاه میکرد کیفشو سمتش پرت کردم و عربده کشیدم
+اینت همش تقصیر توعه اگه تو انقدر به من زور نمیگفتی کسی جرعت نداشت با من اینجوری رفتار کن
_صدا تو واسه من بالا نبررررر(داد).......اصلا هم به من ربطی نداره که اون به تو زیر پایی زد
+اره به تو ربطی نداره اگه روز اولی که بهم زور میگفتی یکی میزدم تو گوشت الان هیچکس بامن اینجوری برخورد نمیکره
_تو......تو چطور میتونی با من اینجوری حرف بزنی
+همون تور که تو میتونی من هم میتونم
اومد که حرف بزنه که یهو معلم وارد کلاس شد
:چه خبرتونه کلاس گذاشتین رو سرتون هااااااا
+استاد
: ساکت من دیدم که تو داری داد میزنی برو بیرون از کلاس یه پا تا اخر کلاس بیرون میمونی تا یاد بگیری کلاس جای دعوا های بچگانه نیست
+متاسفام ولی من اجازه نمیدم کسی با من هرجوردلش میخواد بر خورد کنه
این حرفو زدم و سریع از کلاس خارج شدم
دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و اشکام روی صورتم سرازیر شدن از سالن مدرسه خارج شدم و مستقیم رفتم پشت مدرسه نشستم تا کسی نبینه دارم گریه میکنم همینجور که گریه میکردم گوشیم رو از تو کیفم در اوردم
خواستم شماره مادرم رو بگیرم که پشیمون شدم گوشی برگردوندم تو کیفم دلم نمیخواست ببینه که چقدر من بدبختم همینجور که زانو هامو بغل کرده بودم که صدای قدم های کسی به گوشم رسید اروم سرم رو بلند کردم که دیدم جیهوپه
+ چیه چی از جونم میخوای دیگه
_من...
+تو چی ها خیالت راحت شد استاد هم سرم داد زد ..
تازه به خاطر جواب دادن استاد هم ممکنه اخراج بشم از این مدرسه هم برای همیشه میرم تا توهم خیالت راحت باشه
از اول همینو میخواستی میتونستی بگی .....
_یه لحظه صبر کن یه بند حرف میزنی .......اصلا کی گفته من میخوام بری
با جمله اخرش دیگه واقعا خونم به جوش اومد از جام یه ضرب بلند شدم و گفتم
+ کی گفته ...... واقعا نمیدونی یا خودتو زدی به خریت
_ نه نمیدونم(داد)
+نمیدونی بزار بهت بگم رفتارت (داد)
دیگه نتونستم و دوباره اشکام شروع کردن به ریختن
_خواهش میکنم گریه نکن
+به توچه... نه به من بگو به تو چه هاااااا
_به من چه... من چیزه من
حرفش کامل نکرد که اومد سمتم و منو تو اغوشش کشید
واقعا از این کارش شکه شدم نمیدونستم چی بگم دیگه حتی اشک نمیریختم اشکام بند اومده بود یه ضرب از بغلش اومدم بیرون
+معلوم هست چته تو یه باز اذیت میکنی یه یبارم مثل الان.....حرفمو خوردم ادامه دادم با خودت چند چندی تو هاااا
_معلوم نیست
+چی معلوم نیست هااا
_اینکه عاشقتم(داد)
رنگ از صورتم پرید این چی میگفت مگه ادم کسی رو که دوست داره اذیت میکنه اخه که برگشتم بهش گفتم
+ادم کسی رو که دوست داره اذیت نمیکنه
با صدای نسبتا اروم گفتم که گفت
_من اذیتت میکردم چون نمیخواستم کسی نزدیکت بشه
دیگه تو چهرش اون ادم زورگو قبلا دیده نمیشد از این رو به اون رو شده بود نمیدونستم دیگه بهش چی بگم
که برگشت گفت
_ پاشو بریم سر کلاس استاد میدونه که تقصیر تو نبوده
قبلش هم صورتتو بشور از بس گریه کردی چشمات کبود شده
به ست جلو قدم برداشت که با صدای من سر جاش ایستاد
+جیهوپ
_بله
+من تا هالا با کسی نبودم امیدوارم با احساساتم بازی نکنی
_چی الان یعنی قبول کردی
با این حرفش خالت کشیدم و سرم انداختم پایین که به سمتم اومد و منو تو اغوشش کشید
#AeCha
#J_HOPE
تا پام گذاشتم تو مدرسه یه نفس عمیق کشیدم
بازم مدرسه و مکافاتی که با خودش همراه داره
تقریبا یک ماه که به این مدرسه انتقالی گرفتم
ولی انگار هزار ساله که تو جهنم حبس شدم خوبه
به کسی کار ندارم ولی مثل ازرائیل این قلدرا
بالا سرم هستن همش منتظرن تا یه غلطی بکنم
تا اذیتم کنن مخصوصا این رئیس شون هوسوک که
لقب جیهوپ داره اصلا این لقبش کاملا با شخصیتی که داره زمین تا اسمون فرق داره
همین طور که داشتم سمت کلاس میرفتم که بله سایه یکی رو بالا سرم حس کردم درجا سر جام وایسادم و با خودم گفتم بدبختی شروع شد تا زوم رو برگردوندم با جیهوپ مواجه شدم که سریع کیفشو به سمتم دراز کرد
_ میدونی چیه کیفم خیلی دوست داره تا کلاس همراهیش کنی
صبر نکرد چیزی بهش بگم سریع کیفشو انداخت روم و به سمت کلاس رفت از بخت بدمم کلاسم باهاش یکی بود
کلافه دستی تو صورتم کشیدم و پشت سرش وارد کلاس شدم رویه صندلی نشت و پاش رو گذاشت رومیز
این بشر چرا انقدر مغروره خدا
داشتم میرفتم سمت میزه که کیفشو بهش بدم که دختر رو مخ و با عشو کلاس بهم زیر پایی زد و من خوردم زمین
همه زدن زیر خنده صورتم از عصبانیت داشت کبود میشد که دیدم جیهوپ با متعجب بهم نگاه میکرد کیفشو سمتش پرت کردم و عربده کشیدم
+اینت همش تقصیر توعه اگه تو انقدر به من زور نمیگفتی کسی جرعت نداشت با من اینجوری رفتار کن
_صدا تو واسه من بالا نبررررر(داد).......اصلا هم به من ربطی نداره که اون به تو زیر پایی زد
+اره به تو ربطی نداره اگه روز اولی که بهم زور میگفتی یکی میزدم تو گوشت الان هیچکس بامن اینجوری برخورد نمیکره
_تو......تو چطور میتونی با من اینجوری حرف بزنی
+همون تور که تو میتونی من هم میتونم
اومد که حرف بزنه که یهو معلم وارد کلاس شد
:چه خبرتونه کلاس گذاشتین رو سرتون هااااااا
+استاد
: ساکت من دیدم که تو داری داد میزنی برو بیرون از کلاس یه پا تا اخر کلاس بیرون میمونی تا یاد بگیری کلاس جای دعوا های بچگانه نیست
+متاسفام ولی من اجازه نمیدم کسی با من هرجوردلش میخواد بر خورد کنه
این حرفو زدم و سریع از کلاس خارج شدم
دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و اشکام روی صورتم سرازیر شدن از سالن مدرسه خارج شدم و مستقیم رفتم پشت مدرسه نشستم تا کسی نبینه دارم گریه میکنم همینجور که گریه میکردم گوشیم رو از تو کیفم در اوردم
خواستم شماره مادرم رو بگیرم که پشیمون شدم گوشی برگردوندم تو کیفم دلم نمیخواست ببینه که چقدر من بدبختم همینجور که زانو هامو بغل کرده بودم که صدای قدم های کسی به گوشم رسید اروم سرم رو بلند کردم که دیدم جیهوپه
+ چیه چی از جونم میخوای دیگه
_من...
+تو چی ها خیالت راحت شد استاد هم سرم داد زد ..
تازه به خاطر جواب دادن استاد هم ممکنه اخراج بشم از این مدرسه هم برای همیشه میرم تا توهم خیالت راحت باشه
از اول همینو میخواستی میتونستی بگی .....
_یه لحظه صبر کن یه بند حرف میزنی .......اصلا کی گفته من میخوام بری
با جمله اخرش دیگه واقعا خونم به جوش اومد از جام یه ضرب بلند شدم و گفتم
+ کی گفته ...... واقعا نمیدونی یا خودتو زدی به خریت
_ نه نمیدونم(داد)
+نمیدونی بزار بهت بگم رفتارت (داد)
دیگه نتونستم و دوباره اشکام شروع کردن به ریختن
_خواهش میکنم گریه نکن
+به توچه... نه به من بگو به تو چه هاااااا
_به من چه... من چیزه من
حرفش کامل نکرد که اومد سمتم و منو تو اغوشش کشید
واقعا از این کارش شکه شدم نمیدونستم چی بگم دیگه حتی اشک نمیریختم اشکام بند اومده بود یه ضرب از بغلش اومدم بیرون
+معلوم هست چته تو یه باز اذیت میکنی یه یبارم مثل الان.....حرفمو خوردم ادامه دادم با خودت چند چندی تو هاااا
_معلوم نیست
+چی معلوم نیست هااا
_اینکه عاشقتم(داد)
رنگ از صورتم پرید این چی میگفت مگه ادم کسی رو که دوست داره اذیت میکنه اخه که برگشتم بهش گفتم
+ادم کسی رو که دوست داره اذیت نمیکنه
با صدای نسبتا اروم گفتم که گفت
_من اذیتت میکردم چون نمیخواستم کسی نزدیکت بشه
دیگه تو چهرش اون ادم زورگو قبلا دیده نمیشد از این رو به اون رو شده بود نمیدونستم دیگه بهش چی بگم
که برگشت گفت
_ پاشو بریم سر کلاس استاد میدونه که تقصیر تو نبوده
قبلش هم صورتتو بشور از بس گریه کردی چشمات کبود شده
به ست جلو قدم برداشت که با صدای من سر جاش ایستاد
+جیهوپ
_بله
+من تا هالا با کسی نبودم امیدوارم با احساساتم بازی نکنی
_چی الان یعنی قبول کردی
با این حرفش خالت کشیدم و سرم انداختم پایین که به سمتم اومد و منو تو اغوشش کشید
#AeCha
۱۷.۸k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.