خدایا
خدایا...
تو میدونی من خیلی از وقتای زندگیم تنها بودم
تنهای تنها...
حتی بعضی وقتا تو رو هم نداشتم
اما الان که پیدات کردم دستمو بگیر نذار بینمون جدایی بیوفته ...
خدایا خسته شدم از بس پشت در خونت وایسادم
پاهام خواب رفته یه خواب زمستونی نوک دماغم قندیل بسته...
دستامم از کار افتاده و
انگشتام از سرمای دنیا یخ زده و داره کم کم کبود میشه...
اشکامم تو چشم منجمد شدن...
نمیخوای در خونت رو به روم باز کنی؟؟؟؟؟؟
سردی این دنیا و جدایی آدماش از تو داره اذیتم میکنه:(
تو میدونی من خیلی از وقتای زندگیم تنها بودم
تنهای تنها...
حتی بعضی وقتا تو رو هم نداشتم
اما الان که پیدات کردم دستمو بگیر نذار بینمون جدایی بیوفته ...
خدایا خسته شدم از بس پشت در خونت وایسادم
پاهام خواب رفته یه خواب زمستونی نوک دماغم قندیل بسته...
دستامم از کار افتاده و
انگشتام از سرمای دنیا یخ زده و داره کم کم کبود میشه...
اشکامم تو چشم منجمد شدن...
نمیخوای در خونت رو به روم باز کنی؟؟؟؟؟؟
سردی این دنیا و جدایی آدماش از تو داره اذیتم میکنه:(
- ۴.۸k
- ۳۰ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط