ی روز خوب(:

ساعت دو آماده میشم و میرم سمت ی جای خوب . بعد سلام و علیک با بچه ها شروع میکنم خورد کردن خیار شور و گوجه ها بعد پختن فلافل بعد بسته بندی کردنشون و زیباترین بخشش:خوشحال کردن کسایی که پول ی افطاری ساده هم ندارن رفیق اگر میتونی کاری منی براشون کاری کن بزار خوشحال شن بد نیست نشستی با خوشحالی افطار میکنی وقتی میدونی یکی دیگه داره گرین میکنه که چرا افطاری نداره!؟
امروز فقط در همین حد توان داشتیم اما باز هم وقتی لبخند پسر بچه ی فقیر رو میدیدم انگار حس میکردم خدا داره بهم لبخند میزنه(:
دیدگاه ها (۱)

(:

به به فردا همه اماده بچه ها بیاین امار بیننده هارو بیشتر کنی...

آقا ی سوال

خودم ساز(؛

P17 همه داشتن یکی یکی برای صبحونه به رستوران هتل میرفتن لاب...

{سناریو شماره 3}

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط