my crazy love p:2
علامت لیسا + علامت کوک _)
از زبان لیسا : رسیدم به شرکت رفتم تو که خانم یون (گایز منشیه باشه . پیره 🫥.)آمد سلام داد و گفت پدرتون توی اتاقشون منتظرتون هستن خانم .
ازش تشکر کردم و رفتم طبقه ی ۶.
در زدم رفتم توی اتاق که دیدم به غیر از بابام دو تا مرد دیگه هم بودن که یکیشون جوون بود فکر کنم پدر پسر باشن . ولی از پسره خوشم نیومد بنظر مغرور بود. به همه سلام دادم که بابام گفت .
(اسم بابای کوک نامجونه اسم بابای لیسا هم جین )
جین : دخترم این نامجون دوستم وپسرش جونگ کوک هستن
+خیلی خوشبختم آقای ...
نامجون: جئون هستم جئون نامجون
+ خوشبختم آقای جئون و همینطور شما مستر جونگ کوک .
ویو کوک
داشتم حساب یکی از زیردستام رو میرسیدم عوضی نزدیک بود بخاطرش لو بریم .
_ خب خب بکهیون ...
بکهیون قربان غلط کردم یه اتفاق بود لطفاً ازم بگذرید خواهش من اون پلیس رو کشتم کس دیگه ای منو ندید لطفا رحم کنید از این به بعد بهتر کارام رو انجام میدم هر تنبیهی میخواید بکنید ولی لطفاً منو نکشید .🥺🥺
_هر آدمی لایق به شانس دیگه هست اما (چونشو گرفتم تو دستم و صورتشو بالا آوردم ) اگه دفعه ی بعد خرابکاری کنی بدون هیچ معطلی میکشمت فهمیدی .
بعد از انبار رفتم بیرون که گوشیم زنگ خورد بابام بود جواب دادم .
_بله پدر
نامجون: جونگ کوک امروز یه جلسه داریم بیا به این آدرسی که میفرستم
_چشم پدر
رفتم به آدرس زیاد طول نکشید تا برسم نزدیک بود. رفتم تو سلام دادم با پدرم و آقای کیم و نشستیم .داشتیم حرف میزدیم راجب کار که یه دختر نسبتن بلند و سفید با موهای مشکی آمد تو
خوشگل بود اما بعد از کاری که رزی(بلک پینک نه ) باهام کرد از هرچی دختره بدم میاد.
پایان ویو کوک.
نامجون : همچنین لیسا
بعد همه نشستیم راجب شراکت باهم حرف زدیم .(گایز پدر دوتاشون مافیا هستن و قوی دوتا از بهترین مافیا های کره هستن همه ازشون میترسن.
از زبان لیسا : رسیدم به شرکت رفتم تو که خانم یون (گایز منشیه باشه . پیره 🫥.)آمد سلام داد و گفت پدرتون توی اتاقشون منتظرتون هستن خانم .
ازش تشکر کردم و رفتم طبقه ی ۶.
در زدم رفتم توی اتاق که دیدم به غیر از بابام دو تا مرد دیگه هم بودن که یکیشون جوون بود فکر کنم پدر پسر باشن . ولی از پسره خوشم نیومد بنظر مغرور بود. به همه سلام دادم که بابام گفت .
(اسم بابای کوک نامجونه اسم بابای لیسا هم جین )
جین : دخترم این نامجون دوستم وپسرش جونگ کوک هستن
+خیلی خوشبختم آقای ...
نامجون: جئون هستم جئون نامجون
+ خوشبختم آقای جئون و همینطور شما مستر جونگ کوک .
ویو کوک
داشتم حساب یکی از زیردستام رو میرسیدم عوضی نزدیک بود بخاطرش لو بریم .
_ خب خب بکهیون ...
بکهیون قربان غلط کردم یه اتفاق بود لطفاً ازم بگذرید خواهش من اون پلیس رو کشتم کس دیگه ای منو ندید لطفا رحم کنید از این به بعد بهتر کارام رو انجام میدم هر تنبیهی میخواید بکنید ولی لطفاً منو نکشید .🥺🥺
_هر آدمی لایق به شانس دیگه هست اما (چونشو گرفتم تو دستم و صورتشو بالا آوردم ) اگه دفعه ی بعد خرابکاری کنی بدون هیچ معطلی میکشمت فهمیدی .
بعد از انبار رفتم بیرون که گوشیم زنگ خورد بابام بود جواب دادم .
_بله پدر
نامجون: جونگ کوک امروز یه جلسه داریم بیا به این آدرسی که میفرستم
_چشم پدر
رفتم به آدرس زیاد طول نکشید تا برسم نزدیک بود. رفتم تو سلام دادم با پدرم و آقای کیم و نشستیم .داشتیم حرف میزدیم راجب کار که یه دختر نسبتن بلند و سفید با موهای مشکی آمد تو
خوشگل بود اما بعد از کاری که رزی(بلک پینک نه ) باهام کرد از هرچی دختره بدم میاد.
پایان ویو کوک.
نامجون : همچنین لیسا
بعد همه نشستیم راجب شراکت باهم حرف زدیم .(گایز پدر دوتاشون مافیا هستن و قوی دوتا از بهترین مافیا های کره هستن همه ازشون میترسن.
۱.۸k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.