امروز روز زایمانت بود و درد داشتی.
امروز روز زایمانت بود و درد داشتی.
از توی اتاق اومدی بیرون که دیدی ته داره گیم بازی میکنه و چهرش جدی شده. برای بار هزارم تو دلت قربون صدقش رفتی.
رفتی توی آشپزخونه و برای خودت یه لیوان آب ریختی که درد بدی توی قسمت پایینیت حس کردی که جیغ کشیدی و لیوان از دستت افتاد. ته اومد بلندت کرد و سریع رفتین بیمارستان.
ته پشت اتاق عمل با پسرا وایساده بود و نگران تو و دخترتون بود. در باز شد و دکتر با یه دختر خوشگل و کیوت اومد بیرون و داد به ته
_بچه ها نگاه کنید چه شبیه
ا/ته
•🍼𖦦 ᯓ #v ˎˊ-
╰─────────────╮
ꪶ #J_u_n_g_k_o_o_k ᭄
از توی اتاق اومدی بیرون که دیدی ته داره گیم بازی میکنه و چهرش جدی شده. برای بار هزارم تو دلت قربون صدقش رفتی.
رفتی توی آشپزخونه و برای خودت یه لیوان آب ریختی که درد بدی توی قسمت پایینیت حس کردی که جیغ کشیدی و لیوان از دستت افتاد. ته اومد بلندت کرد و سریع رفتین بیمارستان.
ته پشت اتاق عمل با پسرا وایساده بود و نگران تو و دخترتون بود. در باز شد و دکتر با یه دختر خوشگل و کیوت اومد بیرون و داد به ته
_بچه ها نگاه کنید چه شبیه
ا/ته
•🍼𖦦 ᯓ #v ˎˊ-
╰─────────────╮
ꪶ #J_u_n_g_k_o_o_k ᭄
۱۹.۰k
۲۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.