Part⁴
Part⁴
ا.ت ویو
رفتم از کلاس هنر رنگو برداشتم
رفتم سرکلاس
×اونا کیفش اونجاس
+ایول بریم
با رنگ یه قلب کشیدم کنارشم نوشتم فاک یو بچ
×بدو بشینیم
+باشه بریم
×رفتیم نشستیم اونم تقریبا یه ربع بعد اومد اون رنگه ام صورتی بود یه صورتی کمرنگ بیتفاوت بدون اینکه صندلی رو ببینه نشست روش همه اومدن سر کلاس بعد معلم گفت یه دانش اموز جدید داریم بیا خودتو معرفی کن
از جاش بلند شد که همه ترکیدت از خنده
_سلام من جئون جونگکوک هستم
همه بچه ها:سلام از اشنایی باهات خوشبختیم
که یه پسره بلند شد از جاش و گفت
÷کوک پشتت یه چیزی نوشته
+کوک؟چرا انقد صمیمی صداش کرد=|
×نمیدونم
بعد که کوک برگشت پشتشو دید اومد نشست جاش و تا اخر کلاس بلند نشد
داشتم موقع زنگ تفریح راه خودمو میرفتم که یه دختره
خورد زمین و اشتباهای کیکش افتاد روم بلندش کردم و بردم یه گوشه
هوی بچه جون تو کلاس ندیدمت معلومه سال پایینی هستی
○ب..ب....له
+بزار بهت....بفهمونم.....که.....کار....الانت....اصلا....مناسب.....من.... نبود(همه رو شمرده شمرده میگه و همینطوی هم انگشت اشارش رو به دختره میزنه)
+رفتارتو با من حفظ کن
×اینورا پیدات نشه دیگه
○چ....چش....چشم
بعد بدو بدو رفت
×من میرم خوراکی بگیرم
+باشه
همینطوری منتظرش بودم که یهو یکی کوبوندم به دیوار
+هوشهههع گاو
_بازی خوبی رو شروع نکردی پایانش برات خوب نمیشه
+بازم توعی کههه
صورتش خیلی نزدیک صورتم بود از همین فرصت استفاده کردم که بفهمه من کیم
لبامو گذاشتمرو لباش و شروع کردم محکم مکیدن که یهو
ا.ت ویو
رفتم از کلاس هنر رنگو برداشتم
رفتم سرکلاس
×اونا کیفش اونجاس
+ایول بریم
با رنگ یه قلب کشیدم کنارشم نوشتم فاک یو بچ
×بدو بشینیم
+باشه بریم
×رفتیم نشستیم اونم تقریبا یه ربع بعد اومد اون رنگه ام صورتی بود یه صورتی کمرنگ بیتفاوت بدون اینکه صندلی رو ببینه نشست روش همه اومدن سر کلاس بعد معلم گفت یه دانش اموز جدید داریم بیا خودتو معرفی کن
از جاش بلند شد که همه ترکیدت از خنده
_سلام من جئون جونگکوک هستم
همه بچه ها:سلام از اشنایی باهات خوشبختیم
که یه پسره بلند شد از جاش و گفت
÷کوک پشتت یه چیزی نوشته
+کوک؟چرا انقد صمیمی صداش کرد=|
×نمیدونم
بعد که کوک برگشت پشتشو دید اومد نشست جاش و تا اخر کلاس بلند نشد
داشتم موقع زنگ تفریح راه خودمو میرفتم که یه دختره
خورد زمین و اشتباهای کیکش افتاد روم بلندش کردم و بردم یه گوشه
هوی بچه جون تو کلاس ندیدمت معلومه سال پایینی هستی
○ب..ب....له
+بزار بهت....بفهمونم.....که.....کار....الانت....اصلا....مناسب.....من.... نبود(همه رو شمرده شمرده میگه و همینطوی هم انگشت اشارش رو به دختره میزنه)
+رفتارتو با من حفظ کن
×اینورا پیدات نشه دیگه
○چ....چش....چشم
بعد بدو بدو رفت
×من میرم خوراکی بگیرم
+باشه
همینطوری منتظرش بودم که یهو یکی کوبوندم به دیوار
+هوشهههع گاو
_بازی خوبی رو شروع نکردی پایانش برات خوب نمیشه
+بازم توعی کههه
صورتش خیلی نزدیک صورتم بود از همین فرصت استفاده کردم که بفهمه من کیم
لبامو گذاشتمرو لباش و شروع کردم محکم مکیدن که یهو
۲.۹k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.