مُهمَل:
مُهمَل:
هستم میان جمع شماها و نیستم
«بودن» بدون اینکه بدانم که کیستم
« عمریست در اسارت تقدیرم و هنوز
فکر رهایی از غم این قصه نیستم »
ای روح گنگِ خیره به من پشتِ آینه
با تو هزار حرف مگو را گریستم
با تو مسیر خاطرهها را قدم زدم
تا لحظهای مقابل دنیا بایستم
شاعر شدم نهان نکنم نام خویش را
شاید به بام شعر ببینم که چیستم
#شعر : پوریا شیرانی
#حوالی_پاییز
#به_وقت_شعر
هستم میان جمع شماها و نیستم
«بودن» بدون اینکه بدانم که کیستم
« عمریست در اسارت تقدیرم و هنوز
فکر رهایی از غم این قصه نیستم »
ای روح گنگِ خیره به من پشتِ آینه
با تو هزار حرف مگو را گریستم
با تو مسیر خاطرهها را قدم زدم
تا لحظهای مقابل دنیا بایستم
شاعر شدم نهان نکنم نام خویش را
شاید به بام شعر ببینم که چیستم
#شعر : پوریا شیرانی
#حوالی_پاییز
#به_وقت_شعر
۲.۰k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.