خواستَـم بگــم با مَــرام
خواستَـم بگــم با #مَــرام
ایڹ روزا
#همسایههای من داٸم به دیدنم مےآیند
#بستگانم داٸما ڪنارم هستنــد
#دوستانــم با تلفن یا به بهانههای الڪی و تابلو جویای احوالـم شدنـــد
#دشمنهای من،
از من دلجوٸۑ ڪردند
اما خب تو،
#توڪه نزدیڪتریڹ خویشم بودی
#توڪه بهتریــڹ مڹ بودی
#توڪه همسایه ڪه نه
سایهاۑ در ڪنار سڕ مڹ بودی
تو ڪه ....
حتے جواب #سلام مڹ هَم برایت سنگیڹ بود...
بعــد دیدم نـــه،
اصلا لازم به گفتـــن من نیستـــــ....
#فـــرداهمه این سوالهارا #وجدانش یڪی یڪی از خودش میپرسد.....
او اگر امروز مرا میفهمید،
اینجا ڪنارم بود، نه ....
در عوض به خودم گفتـــم
با مَـــرام
#ببخش تا #خدا ببخشه
دوباره خودم گفتـــم #چشــــم
28\3\2017ـــــــســـاعت44;4ص
ایڹ روزا
#همسایههای من داٸم به دیدنم مےآیند
#بستگانم داٸما ڪنارم هستنــد
#دوستانــم با تلفن یا به بهانههای الڪی و تابلو جویای احوالـم شدنـــد
#دشمنهای من،
از من دلجوٸۑ ڪردند
اما خب تو،
#توڪه نزدیڪتریڹ خویشم بودی
#توڪه بهتریــڹ مڹ بودی
#توڪه همسایه ڪه نه
سایهاۑ در ڪنار سڕ مڹ بودی
تو ڪه ....
حتے جواب #سلام مڹ هَم برایت سنگیڹ بود...
بعــد دیدم نـــه،
اصلا لازم به گفتـــن من نیستـــــ....
#فـــرداهمه این سوالهارا #وجدانش یڪی یڪی از خودش میپرسد.....
او اگر امروز مرا میفهمید،
اینجا ڪنارم بود، نه ....
در عوض به خودم گفتـــم
با مَـــرام
#ببخش تا #خدا ببخشه
دوباره خودم گفتـــم #چشــــم
28\3\2017ـــــــســـاعت44;4ص
۸۶۶
۰۸ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.