🔹 یکی دو ماه قبل بود که برای ضبط تیتراژ یکی از برنامه های
🔹 یکی دو ماه قبل بود که برای ضبط تیتراژ یکی از برنامه های تلویزیونی، به دنبال لباس آتش نشانی بودیم و به خاطر گران قیمت بودن آن کسی حاضر به امانت دادن آن نمی شد.
🔹 بالاخره از طریق یکی از دوستان آتش نشانی به من معرفی شد و در ایستگاه آتش نشانی امام حسین(ع) با او قراری گذاشتم تا چند ساعتی لباسش را به امانت بگیرم.
🔹 حین گپ و گفت کوتاهم ناگهان گفت : "کسی را سراغ داری بدون تشریفات و دردسر من را بفرستد سوریه؟ دوست دارم مدافع حرم باشم و عاقبت بخیر..."
🔹 الغرض، امروز اولین نفری که به خاطر شدت سوختگی شهادتش اعلام شد، همون کسی بود که عاشق شهادت بود، شهید بهنام میرزاخانی!
#حمید_مرواندی، تهیه کننده برنامه دوباره گوش کن
🔹 بالاخره از طریق یکی از دوستان آتش نشانی به من معرفی شد و در ایستگاه آتش نشانی امام حسین(ع) با او قراری گذاشتم تا چند ساعتی لباسش را به امانت بگیرم.
🔹 حین گپ و گفت کوتاهم ناگهان گفت : "کسی را سراغ داری بدون تشریفات و دردسر من را بفرستد سوریه؟ دوست دارم مدافع حرم باشم و عاقبت بخیر..."
🔹 الغرض، امروز اولین نفری که به خاطر شدت سوختگی شهادتش اعلام شد، همون کسی بود که عاشق شهادت بود، شهید بهنام میرزاخانی!
#حمید_مرواندی، تهیه کننده برنامه دوباره گوش کن
۴۸۸
۰۱ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.