او را بگو

او را بگو:
نسیم سیاه چشمانت را
نوشیده ام...
دیدگاه ها (۱)

زندگیِ من؛آینده ام؛نبضِ تپنده ی آرامشِ خیالم؛یک توءِ دور افت...

دود از دلم برآمد، دادی بده دلم رادر بر رخم چه بندی؟ بگشای مش...

میخواهم حداقل یک نفر باشد که من با او، از همه چیز همانطور حر...

حالـم گرفتـه ...از این دنیـایـی ڪه آدم هایـش همچـونهوایـش نا...

به چشمانت بگومگر پاییز را به سخره گرفته ایدکه اینگونهدلربایی...

❌ میگه اگه بین ظرف آبی که سگ ازش نوشیده با ظرفی که چند سگ‌ د...

به چشمانت بگودریا نشوندمن شنا بلد نیستمبا یک موج نگاهتغرق شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط