در نبودت روی نیمکتی

در نبودت روی نیمکتی
نوشتم دوستت دارم
و کنار نقطه هایش دوفنجان قهوه و
یک شاخه گل و دنیایی
حرف عاشقانه گذاشتم
برایت از بی قراری هایم گذاشتم
از دلتنگی هایم از بغضهایم
از تمام عاشقانه هایی که ساعت دوازده به بعد
تر می شود تازه می شود
سرمیخورد می افتد روی گونه هایم
برایت نوشتم دوستت دارم
از همان دوستت دارمهایی که وقتی
عمیق نگاهم می کنی
دلم میخواهد به جای تمام آغوشها
طولانی در آغوشت بگیرم
و ردپای خنده هایت را مثل شمالی ترین جنگها
عاشقانه عاشقی کنم.


#امید_آذر
دیدگاه ها (۱)

أنا کوبٌ من الشَای و هی قطعةٌ من السُکرلا یذیُبها غیری !ولا ...

‏"منو الینِدلک بروحی ؟خاطر من یزید الشوگ واتأذه یشلع کُل تفا...

قریت مَرایة ظنونیُ !وعَرفتک راکدّ بعینی ..ً.#مصطفی_الخزاعی

سیاهی چشمان شبروی دلم افتادهانگار توییدرون من می شکند ،روی د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط