عکاس خودم ^ ^
عکاس خودم ^___^
راهی به خدا دارد خلوتگه تنهایی...
آنجا که روی از خود ، آنجا که به خود آیی...
هر جا که سری بردم در پرده تو را دیدم...
تو پرده نشینی و من گمشده هر جایی...
بیدار تو تا بودم رویای تو می دیدم...
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی...
از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی...
وز زلف تو می زاید انگیزه ی شیدایی...
هر نقش نگارینت چون منظره ی خورشید...
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی...
چشمی که تماشاگر در حُسن تو باشد نیست...
در عشق نمی گنجد این حُسن تماشایی...
"استاد شهریار"
#طبیعت
#سیزده_بدر
راهی به خدا دارد خلوتگه تنهایی...
آنجا که روی از خود ، آنجا که به خود آیی...
هر جا که سری بردم در پرده تو را دیدم...
تو پرده نشینی و من گمشده هر جایی...
بیدار تو تا بودم رویای تو می دیدم...
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی...
از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی...
وز زلف تو می زاید انگیزه ی شیدایی...
هر نقش نگارینت چون منظره ی خورشید...
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی...
چشمی که تماشاگر در حُسن تو باشد نیست...
در عشق نمی گنجد این حُسن تماشایی...
"استاد شهریار"
#طبیعت
#سیزده_بدر
۱.۹k
۱۶ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.