part
part1
ویو ملورین:
سلام من ملورین هستم دختر بزرگتره پادشاه کوروش و اینک اره اون پدرمه
داره منو مجبور میکنه برم به امپراطوری کره برای صلح ولی من نمیخوام
( از خداتم باشه بدبخت)
.(این نشانه ی ندیمشه)
. درمیزنه(تقتقتق)
_بله؟
. بانوی من شام حاضره و اینکه پادشاه کارتون داره
_باشه اان میام
.در رو بست
_ زیورالاتموگذاشتمو رفتم از پله ها پایین
مثل اینکه برای شام بریون داشتیم
نشستم پشت صندلی
_ سلام پادشاه
(= یعنی کوروش بزرگ)
= سلام دخترم
_= هم زمان گفتن میخواستم باهات راجع به اون سفر به امپراطوری کره صحبت کنم
= اول شما بگو
_پدر من نمیخوام به اون سفر برم
=نمیسه دخترم تو به عنوان یک شاهدخت باید به جای من به کشور های دوست وهمسایه سفر کنی
_اه باشه
پایان این پارت
اگه میخواید ادامش بدم لایک کنید ببینم چقد لایک میخوده
ویو ملورین:
سلام من ملورین هستم دختر بزرگتره پادشاه کوروش و اینک اره اون پدرمه
داره منو مجبور میکنه برم به امپراطوری کره برای صلح ولی من نمیخوام
( از خداتم باشه بدبخت)
.(این نشانه ی ندیمشه)
. درمیزنه(تقتقتق)
_بله؟
. بانوی من شام حاضره و اینکه پادشاه کارتون داره
_باشه اان میام
.در رو بست
_ زیورالاتموگذاشتمو رفتم از پله ها پایین
مثل اینکه برای شام بریون داشتیم
نشستم پشت صندلی
_ سلام پادشاه
(= یعنی کوروش بزرگ)
= سلام دخترم
_= هم زمان گفتن میخواستم باهات راجع به اون سفر به امپراطوری کره صحبت کنم
= اول شما بگو
_پدر من نمیخوام به اون سفر برم
=نمیسه دخترم تو به عنوان یک شاهدخت باید به جای من به کشور های دوست وهمسایه سفر کنی
_اه باشه
پایان این پارت
اگه میخواید ادامش بدم لایک کنید ببینم چقد لایک میخوده
- ۷۴۶
- ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط