وقتی که شب بساط غزل رو به راه شد

وقتی که شب بساط غزل رو به راه شد
بغضم شکست و عاشقی ام را گواه شد
 
او رفت و آتشی به دلم زد که ناگهان
طبعم به شعر غم زده ای پا به ماه شد
 
دیشب پیام داد که دنیای من تویی
فورا" ولی نوشت ببخش اشتباه شد
 
با دیگران اگر غزلی عاشقانه بود
هر وقت پیش چشم من آمد سیاه شد ـ
 
تنها به این بهانه که نامحرم هميم
وقتی به ما رسید محبت گناه شد
 
روحم همیشه کنج نگاهش پلاس بود
حیف از جوانیم که در آنجا تباه شد


🍃🥀🍃💔😔💔🥀🥀
دیدگاه ها (۰)

نگذارید اعیاد ایران باستان کم رنگ شودجشن‌هایی که ایرانیان در...

🔸 پزشک‌ها و مدیران و... می‌خواهند در ایران باشند اما در آمری...

#همسرانه ‌‎يه زن خوب می تونه بهترين سرمايه زندگيت باشه. ریتم...

#آقایان_بدانند ♨️ اول «همسرتان!» این رازی هست که باید حواستا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط