«ای برآورنده درخت از میان ریگ و گل و آب و برآرنده شیر از
«ای برآورنده درخت از میان ریگ و گل و آب و برآرنده شیر از میان سرگین و خون و ای برآرنده فرزند از میان پرده، ای برآرنده آتش از میان آهن و سنگ و ای... ! خلاصم کن از دست هارون».
این صدای زمزمه هفتمین برگزیده خداوند است که فضای وهم آلود زندان هارون را در برگرفته است.
خشت خشت این دیوارها، شب های زیادی شاهد مناجات امام با خداوند بوده اند؛ کسی که رأفت و مهربانی اش حتی زندانبان را به نرم خویی واداشته بود.
روایت شده است که چون امام موسی کاظم علیه السلام در حبس هارون، این دعا را خواند، بعد از آن که شب درآمد و وضو تازه کرد و چهار رکعت نماز گذاشت، هارون، خواب هولناکی دید، ترسید و دستور داد که آن حضرت را از زندان رها کردند؛ هرچند آزار و اذیتهای هارون نسبت به امام علیه السلام تا آخرین روزهای عمر پر برکت حضرت، ادامه داشت.
او از تأثیر شگرف رهنمودهای روشنگرانه امام بر شیعیان خبر داشت؛ از این رو، حضرت را سالهای زیادی در زندان گرفتار کرده بود.
بیست و پنجمین روز رجب، مرثیه خوان داغ مردی است که هر لحظه زندگیاش، خنجری بود بر قلب آنان که نخل تناور امامت را سوخته میخواستند.
هفتمین پنجره ای که رو به دریا باز میشد و جزر و مدّ نگاهش، زمین و آسمان را به خضوع وا میداشت.
او که بر اسب خشم خویش، لگام زده بود و رود گذشت و مهربانی اش، همواره در دلها جاری بود.
اسطوره ای که خواب را از چشمان پیر هارون الرشید ربوده بود و ستونهای حکومت سراسر ظلمش را به لرزه درآورده بود.
و سرانجام، هارون که میترسید با وجود امام علیه السلام علیه او و حکومتش توطئه ای صورت گیرد، با خرمای زهرآلود، امام را مسموم کرد و به شهادت رساند.
ای هفتمین دلیل خداوند در زمین!
ای آن که از دریای چشمانت، آرامشی شگرف میتراوید و لبخند مقدست، صبح را در ذرههای خاک منتشر میکرد! ما هنوز در مسیر نگاهت، آسمان را تجربه میکنیم و خاکسترنشین فراقت، آخرین روزهای رجب را مویه میکنیم.
سلام بر تو و سلام بر کاظمین، که چنین گوهری را در آغوش دارد
شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بر امام زمان عج تسلیت میگم
این صدای زمزمه هفتمین برگزیده خداوند است که فضای وهم آلود زندان هارون را در برگرفته است.
خشت خشت این دیوارها، شب های زیادی شاهد مناجات امام با خداوند بوده اند؛ کسی که رأفت و مهربانی اش حتی زندانبان را به نرم خویی واداشته بود.
روایت شده است که چون امام موسی کاظم علیه السلام در حبس هارون، این دعا را خواند، بعد از آن که شب درآمد و وضو تازه کرد و چهار رکعت نماز گذاشت، هارون، خواب هولناکی دید، ترسید و دستور داد که آن حضرت را از زندان رها کردند؛ هرچند آزار و اذیتهای هارون نسبت به امام علیه السلام تا آخرین روزهای عمر پر برکت حضرت، ادامه داشت.
او از تأثیر شگرف رهنمودهای روشنگرانه امام بر شیعیان خبر داشت؛ از این رو، حضرت را سالهای زیادی در زندان گرفتار کرده بود.
بیست و پنجمین روز رجب، مرثیه خوان داغ مردی است که هر لحظه زندگیاش، خنجری بود بر قلب آنان که نخل تناور امامت را سوخته میخواستند.
هفتمین پنجره ای که رو به دریا باز میشد و جزر و مدّ نگاهش، زمین و آسمان را به خضوع وا میداشت.
او که بر اسب خشم خویش، لگام زده بود و رود گذشت و مهربانی اش، همواره در دلها جاری بود.
اسطوره ای که خواب را از چشمان پیر هارون الرشید ربوده بود و ستونهای حکومت سراسر ظلمش را به لرزه درآورده بود.
و سرانجام، هارون که میترسید با وجود امام علیه السلام علیه او و حکومتش توطئه ای صورت گیرد، با خرمای زهرآلود، امام را مسموم کرد و به شهادت رساند.
ای هفتمین دلیل خداوند در زمین!
ای آن که از دریای چشمانت، آرامشی شگرف میتراوید و لبخند مقدست، صبح را در ذرههای خاک منتشر میکرد! ما هنوز در مسیر نگاهت، آسمان را تجربه میکنیم و خاکسترنشین فراقت، آخرین روزهای رجب را مویه میکنیم.
سلام بر تو و سلام بر کاظمین، که چنین گوهری را در آغوش دارد
شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بر امام زمان عج تسلیت میگم
۱.۴k
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.