امروز هم به رخوت بیبادگی گذشت

امروز هم به رخوتِ بی‌بادگی گذشت
آری، گذشت... مستیِ دلدادگی گذشت

در آتشِ خیال تو با خود قدم زدم
دوران عاشقی به همین سادگی گذشت

می‌دانم ای فرشته که باور نمی‌کنی
شب‌های قصه‌گویی و شهزادگی گذشت

روزی ز چشم مردم و روزی به پای تو
عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت!

شرمنده‌ی توایم و سرافراز از اینکه عمر
گر دین نداشتیم، به آزادگی گذشت...
#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۰)

لااله الا الله

مجنونم و خو کرده به هرگز نرسیدنبا این‌همه سخت است دل از چون ...

قسمت

کور

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط