دلم یک اتفاق تازه می خواهد

#دلم یک اتفاق تازه می خواهد...
مثلا #تو فرسنگ ها راه را بکوبی،
و بیایی و دستم را بگیری
تا ساعت ها...
همراه پاییز...
در کوچه های خاطره
قدم بزنیم....
دیدگاه ها (۱)

#تـو زِ #مـا فارغ و مــا از تو پریشان، تاچـند؟...

#تنهایی،شاخه‌ی درختی‌ست،پشتِ پنجره‌اَم گاهی لباسِ برگ می‌پوش...

جز#وصل_تو مقصدی ندارمجز#یاد_تو مونسی ندارم...دیریست که در سر...

مرا به بوی #خوشت، جان ببخشو زنده بدار، گه از تو چیزی،بیشــتر...

پاییز دستم را می گیرد و مرا به باغ های انار می بردو تو اناره...

کم نهزیاد می خواهمتآنقدر که درتمام خاطره هایمتو باشیقدم بزنی...

خیال بودنت آنقدر شیرین است برای دلم که گاهی اوقاتدست خیالت ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط