مرا سکوت مخوان

مرا سکوت مخوان
من ترانه ای غمگین بودم
بر دهان پرنده ای که خواندن نمیدانست.

👤 ناشناس
دیدگاه ها (۱)

و این منزنی تنهادر آستین پیراهنیکه قرار بودمادرت برایت بالا ...

لحظه ای بی تو مرا حال هزاران مرگ است...👤 علی_سلطانی_وش

به چه می‌اندیشی ؟نگرانی بیجاست ...عشق اینجا و خدا هم اینجاست...

تا به‌حال کسی تو را با چشم‌هایشنفس کشیده؟ آنقدر نگاهتمی‌کنم ...

🌱🍒اگر هنوز من آواز آخرین توامبخوان مرا و مخوان جز مرا که می ...

🌱🍒شوق را آموختم و رهایی از هر چه حتی خودم.حالا،گاهی غمی بر د...

من در پی تو بودمتمام سالهای عمرم راندیده ای مرا؟آن درختی بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط