عید آمد و ما خانه ی دل را نتکاندیم

عید آمد و ما خانه ی دل را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم

دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی آن را ز در خانه براندیم

هر جا گذری غلغله ی شادی و شور است
ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم

آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما
پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم

احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیم

من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر
سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم

صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ ز جویی نجهاندیم

ماننده افسونزدگان، ره به حقیقت
بستیم و جز افسانه ی بیهوده نخواندیم

از نه خم گردون بگذشتند حریفان
مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم

طوفان بتکانَد مگر "امید" که صد بار
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم



🍂 مهدی اخوان ثالث🍂
دیدگاه ها (۱)

سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ...

ندانستن عالی ست ! نپرسیدن هم عیب نیست. نفهمیدن فاجعه است ! ت...

تقصیر ، خیالی به امیدِ کَرَمِ توستیعنی که گنه را به از این ن...

من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط