اولین رفتار سردش را که می بینیم

اولین رفتار سردش را که می بینیم
میگذاریمش پای کار و‌ مشغله اش.
یکجوری خودمان را قانع می کنیم و آنقدر
منطقی برخورد می کنیم که خودمان هم باورمان
نمی شود!
خُب! تا اینجای کار ظاهرا مشکلی وجود ندارد.
اما وقتی این رفتار کم‌ کم ‌ادامه پیدا کند
تماس ها، نگرانی ها، و دلشوره ها بی پاسخ بمانند
بعد از آن پای جمله هایی مثل : "کمی درک کن"
و "الان نمیتوانم‌ صحبت کنم" یا‌‌‌‌ "بعدا تماس میگیرم"‌ بیاید وسط،
میفهمیم تنورِ دلش جای "دیگری" گرم است.
از فاصله ی زیاد هم می شود عطر دوری اش را
حس کرد.
"عطرِ دوری"، "بی توجهی"، "سایه ی یک نفر دیگر" ...
همینها کافیست تا به "مرگِ" رابطه مان پی ببریم‌!
یک‌ مرگ‌ ناخواسته که‌ ما را هم ‌از بس
خودخوری می کنیم‌ رفته رفته خواهد کشت!
اگر به هر دلیلی به اینجای رابطه رسیدید
دست نگه دارید !
درِ صندوقچه ی عشقتان را ببندید و "بروید".
و اصلا به فکر احیای این رابطه ی مرده ،
که خدا میداند کِی ، کجا و در قلب چه کسی از نو
متولد شده است، نباشید...
دیدگاه ها (۱۴)

آن رفیقی که به هنگامِ غَمَم دور نَرفت...زیرِ شمشیرِ غَمش رَق...

دختر جان دست نیافتنی باش...!"اجتماعی" بودن با دمِ "دستی" بود...

وقتی چیزی در حالِ تمام شدن باشد ، عزیز میشود ...یک لحظه آفتا...

تمومِ زندگیمون شده حرفِ مردم ...کارایی که دوست داریمو نباید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط