یه دلنوشتس همین

یه دلنوشتس همین.......

یه شبایی تو زندگی هست که
وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی به چیزایی میرسی که نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت...
به ادمایی میرسی که نمیدونی دردن یا همدرد...
به لحظه هایی میرسی که هضمش واسه دل کوچیکت سخته و به دردایی میرسی که برای سن و سالت بزرگه...
به ارزوهایی که توهم شد...
رویاهایی که گذشت....
به چیزایی که حقت بود اما شد توقع...
و زخمهایی که با نمک روزگار اغشته شد.....
و احساسی که دیگران اشتباه می نامند...
و دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده......
وبازهم انتهای دفتر خودت میمانی....
و زخمهایی که روزگار پشت هم میزند...
و سکوت هم دوای دردش نیست...
کاش دنیا مهربان تر بود....
دیدگاه ها (۱)

آدم ها می آیند...دردها را می خوانند...اگر خوششان آمد میخندند...

یه وقتایی لازمه این گوشیه لعنتی رو خاموش کنی،تکیه بدی به دیو...

گاهے وقتا تو رابطه هانیازے نیست طرف بهت بگهبرو !همین که ساعت...

می‌گویند تنهایی پوست آدم را کلفت می‌کند ‌می‌گویند عشق دل آدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط