سردار حسین همدانی
سردار حسین همدانی
آخر شب بود. نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت. مادر بهش گفت: پسرم، تو که همیشه نمازت رو اول وقت می خوندی، چی شد که ...؟! البته ناراحت نباش، حتما کار داشتی که تا حالا نمازت عقب افتاده. محمدرضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت: «الهی قربونت برم مادر! نمازم رو سر وقت، مسجد خوندم. دارم تجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه، ملائکه تا صبح براش عبادت می نویسن.» نوجوانی شهید محمدرضا میدان دار
منبع : کتاب دوران طلایی به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی
منبع کلام شهدا:وب سایت ابرو باد
آخر شب بود. نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت. مادر بهش گفت: پسرم، تو که همیشه نمازت رو اول وقت می خوندی، چی شد که ...؟! البته ناراحت نباش، حتما کار داشتی که تا حالا نمازت عقب افتاده. محمدرضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت: «الهی قربونت برم مادر! نمازم رو سر وقت، مسجد خوندم. دارم تجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه، ملائکه تا صبح براش عبادت می نویسن.» نوجوانی شهید محمدرضا میدان دار
منبع : کتاب دوران طلایی به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی
منبع کلام شهدا:وب سایت ابرو باد
۱.۲k
۱۷ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.