پارت 14
#پارت14
*رفتم توی اتاق لباسمو داشتم عوض میکردم تقریبا لخت بودم که دیدم یهو در اتاق باز شد که جیغ زدم
ا/ت:یاااااااااا تو کی برو بیرون
جیمین:منم بیام تو
ا/ت:گفتم نه برو
جیمین:من که تقریبا دیدمت بزار بیام تو
ا/ت:جیمین شی چی میگی فقط برو
*رفتی درو قفل کردی یکم ترسیده بودی ولی اهمیت ندادی ولی از طرفی هم از دست جیمین عصبی بودی همه پایین منتظر بودن خودتو جمع و جور کردی در اتاقو باز کردی که جیمین پشت در وایساده بود دستتو گرفت برد توی اتاق خودش درو بست
ا/ت:یا جیمین شی چیکار میکنی
جیمین:باید حرف بزنیم
ا/ت:باشه حرف بزنیم نیازی به این کارا نیست
جیمین:باید تنها باشیم خب
ا/ت:خب بگو میشنوم
جیمین:چیزه
ا/ت:چیه؟
جیمین:ببین ا/ن خیلی وقته میخوام یچیزی بهت بگم قبل اینکه کوک وتهیونگ بهت بگن من میخوام بگم
ا/ت:کوک؟تهیونگ؟چی میگی؟
جیمین:خب......
جین:شما دوتا کجایین دوتاییی اینجا چیکار میکنین
ا/ت:جیمین میخواست ی چیزیو....
جیمین:برو الان میایم
جین:بدو غذا سرد شد
*رفتیم پایین
شوگا:کجایین بابا گشنمونه بیاید خب
کوک:شما دوتا چرا باهم اومدین
جیمین:هیچی نی
تهیونگ:امیدوارم
*غذا رو خوردیم میزو جمع کردیم
نامجون:بچه ها پی دی نیم پیام داده
جیهوپ:چی گفته
نامجون:برای فردا ساعت 6 باید به ی مهمونی بریم
تهیونگ:مهمونی؟
نامجون:اره
شوگا:به چه مناسبت؟
نامجون:چیزی نگفته فقط باید بریم
کوک:باشه
جین:خب پاشین برین بخوابین فردا کلی کار داریم
شوگا:خب من رفتم شب بخیر
جیهوپ:هیونگ میشه منم پیشت بخوابم؟
شوگا:چرا؟
جیهوپ :فیلم ترسناک دیدم میترسم
شوگا:خب برو پیش بقیه بخواب
جیهوپ:پیش تو بیشتر راحتم
شوگا:باشه بابا بیا
*شوگا و جیهوپ رفتن
نامجون:منم این کتابمو تموم کنم میخوام بای
جین:شبت بخیر نامی
*نامجون رفت
جین:شما چهار تا نمیخواین برین؟
کوک:چرا خودت نمیری
جین:من خوابم نمیاد
تهیونگ:ماهم خوابمون نمیاد
جین:بیخود برین بخوابین
جیمین:هروقت تو خوابیدی ماهم میخوابیم
ا/ت:من برم بخوابم شبتون بخیر
جیمین:عه نمیدونم چرا خوابم گرفت منم برم بخوابم شب بخیر
کوک:اره انگار منم وقته خوابمه شب بخیر
تهیونگ:منم میرم اتاقم فیلم ببینم بای
جین:اها منم باور کردم باشه شبتون بخیر
*همه رفتیم خوابیدیم صبج شد
بیدار شدم دست و صورتمو شستم رفتم پایین دیدم کسی بیدار نشده ایندفعه من صبحونرو اماده کردم که دیدم جیمین اومد
جیمین:عرررررررر میزوووو
ا/ت:اروم باش فقط یه میزه
جیمین:مگه کی بیدار شدی که اینارو حاضر کردی
ا/ت:صبح زود
جیمین:تو از منم زودتر بیدار میشی
جین:یاااااااا چه بو های خوبی میاد عرر میزو
ا/ت:چرا هر کدومتون میاین عر میزنین
نامجون:میزه پشم ریزونه
کوک:صبح بخ....
جین:چیشد
کوک:ا/ت شیرموز درست کردییییی
ا/ت:وای مرسی
*پرید بغل ا/ت
جیمین جداتون کرد
کوک:چیکار میکنی
جیمین:تو چیکار میکنی
کوک:خوشحالی
تهیونگ:من خوشحالی نمیدیدم
ا/ت:ای بابا دوباره شروع نکنین یکیتون بره شوگا و جیهوپو بیاره
نامجون:من میرم
جین:منم میام
نامجون:چرا
جین:میخوام ببینمشون
نامجون:بش
*رفتن بیدارشون کردن صبحونه رو خوردیم...........
ادامه داره:)
اسلاید دو:لباس ا/ت
اسلاید سه:میز صبحانه
*رفتم توی اتاق لباسمو داشتم عوض میکردم تقریبا لخت بودم که دیدم یهو در اتاق باز شد که جیغ زدم
ا/ت:یاااااااااا تو کی برو بیرون
جیمین:منم بیام تو
ا/ت:گفتم نه برو
جیمین:من که تقریبا دیدمت بزار بیام تو
ا/ت:جیمین شی چی میگی فقط برو
*رفتی درو قفل کردی یکم ترسیده بودی ولی اهمیت ندادی ولی از طرفی هم از دست جیمین عصبی بودی همه پایین منتظر بودن خودتو جمع و جور کردی در اتاقو باز کردی که جیمین پشت در وایساده بود دستتو گرفت برد توی اتاق خودش درو بست
ا/ت:یا جیمین شی چیکار میکنی
جیمین:باید حرف بزنیم
ا/ت:باشه حرف بزنیم نیازی به این کارا نیست
جیمین:باید تنها باشیم خب
ا/ت:خب بگو میشنوم
جیمین:چیزه
ا/ت:چیه؟
جیمین:ببین ا/ن خیلی وقته میخوام یچیزی بهت بگم قبل اینکه کوک وتهیونگ بهت بگن من میخوام بگم
ا/ت:کوک؟تهیونگ؟چی میگی؟
جیمین:خب......
جین:شما دوتا کجایین دوتاییی اینجا چیکار میکنین
ا/ت:جیمین میخواست ی چیزیو....
جیمین:برو الان میایم
جین:بدو غذا سرد شد
*رفتیم پایین
شوگا:کجایین بابا گشنمونه بیاید خب
کوک:شما دوتا چرا باهم اومدین
جیمین:هیچی نی
تهیونگ:امیدوارم
*غذا رو خوردیم میزو جمع کردیم
نامجون:بچه ها پی دی نیم پیام داده
جیهوپ:چی گفته
نامجون:برای فردا ساعت 6 باید به ی مهمونی بریم
تهیونگ:مهمونی؟
نامجون:اره
شوگا:به چه مناسبت؟
نامجون:چیزی نگفته فقط باید بریم
کوک:باشه
جین:خب پاشین برین بخوابین فردا کلی کار داریم
شوگا:خب من رفتم شب بخیر
جیهوپ:هیونگ میشه منم پیشت بخوابم؟
شوگا:چرا؟
جیهوپ :فیلم ترسناک دیدم میترسم
شوگا:خب برو پیش بقیه بخواب
جیهوپ:پیش تو بیشتر راحتم
شوگا:باشه بابا بیا
*شوگا و جیهوپ رفتن
نامجون:منم این کتابمو تموم کنم میخوام بای
جین:شبت بخیر نامی
*نامجون رفت
جین:شما چهار تا نمیخواین برین؟
کوک:چرا خودت نمیری
جین:من خوابم نمیاد
تهیونگ:ماهم خوابمون نمیاد
جین:بیخود برین بخوابین
جیمین:هروقت تو خوابیدی ماهم میخوابیم
ا/ت:من برم بخوابم شبتون بخیر
جیمین:عه نمیدونم چرا خوابم گرفت منم برم بخوابم شب بخیر
کوک:اره انگار منم وقته خوابمه شب بخیر
تهیونگ:منم میرم اتاقم فیلم ببینم بای
جین:اها منم باور کردم باشه شبتون بخیر
*همه رفتیم خوابیدیم صبج شد
بیدار شدم دست و صورتمو شستم رفتم پایین دیدم کسی بیدار نشده ایندفعه من صبحونرو اماده کردم که دیدم جیمین اومد
جیمین:عرررررررر میزوووو
ا/ت:اروم باش فقط یه میزه
جیمین:مگه کی بیدار شدی که اینارو حاضر کردی
ا/ت:صبح زود
جیمین:تو از منم زودتر بیدار میشی
جین:یاااااااا چه بو های خوبی میاد عرر میزو
ا/ت:چرا هر کدومتون میاین عر میزنین
نامجون:میزه پشم ریزونه
کوک:صبح بخ....
جین:چیشد
کوک:ا/ت شیرموز درست کردییییی
ا/ت:وای مرسی
*پرید بغل ا/ت
جیمین جداتون کرد
کوک:چیکار میکنی
جیمین:تو چیکار میکنی
کوک:خوشحالی
تهیونگ:من خوشحالی نمیدیدم
ا/ت:ای بابا دوباره شروع نکنین یکیتون بره شوگا و جیهوپو بیاره
نامجون:من میرم
جین:منم میام
نامجون:چرا
جین:میخوام ببینمشون
نامجون:بش
*رفتن بیدارشون کردن صبحونه رو خوردیم...........
ادامه داره:)
اسلاید دو:لباس ا/ت
اسلاید سه:میز صبحانه
۱۰.۲k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.