کردند سفره را جمع پس سفرهدار من کو
کردند سفره را جمع پس سفرهدار من کو؟
من دیر آمدم رفت، چشم انتظار من کو؟
گیرم مرا ببخشند شرمندگی من چی؟
با آن همه معاصی بر شانه بار من کو؟
من قهر کردم اوّل، زود آمد آشتی کرد
آنکه مرا بغل کرد آن یار، یار من کو؟
یک عمر عاشقم بود من کور کور بودم
آنکه گره نینداخت جایی به کار من کو؟
او کرده سر به راهم او کرده سر به زیرم
کو شاخ و شانههایم؟ داد و هوار من کو؟
گفتند بسته شد در لطفا غریبه بیرون
ای آشنا بفرما پای فرار من کو؟
گر چه گناهکارم امّا گناه دارم
جز او کسی ندارم دار و ندار من کو؟
آتش گرفته جانم چون تشنهی حسینم
منکس که سی شب افطار آمد کنار من کو؟
چشم انتظار «حیدر» در «وادی السّلامم»
من حاضرم بمیرم لحظهشمار من کو؟
دور و بر کریمان، بودن خودش بهشت است
از فاطمه بپرسید سهم انار من کو؟
ما بین کوچه پیچید چادر میان پایش
رویش نشد بپرسد پس گوشوار من کو؟
من دیر آمدم رفت، چشم انتظار من کو؟
گیرم مرا ببخشند شرمندگی من چی؟
با آن همه معاصی بر شانه بار من کو؟
من قهر کردم اوّل، زود آمد آشتی کرد
آنکه مرا بغل کرد آن یار، یار من کو؟
یک عمر عاشقم بود من کور کور بودم
آنکه گره نینداخت جایی به کار من کو؟
او کرده سر به راهم او کرده سر به زیرم
کو شاخ و شانههایم؟ داد و هوار من کو؟
گفتند بسته شد در لطفا غریبه بیرون
ای آشنا بفرما پای فرار من کو؟
گر چه گناهکارم امّا گناه دارم
جز او کسی ندارم دار و ندار من کو؟
آتش گرفته جانم چون تشنهی حسینم
منکس که سی شب افطار آمد کنار من کو؟
چشم انتظار «حیدر» در «وادی السّلامم»
من حاضرم بمیرم لحظهشمار من کو؟
دور و بر کریمان، بودن خودش بهشت است
از فاطمه بپرسید سهم انار من کو؟
ما بین کوچه پیچید چادر میان پایش
رویش نشد بپرسد پس گوشوار من کو؟
- ۲۵۹
- ۲۶ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط