آبان شده بی مهری ات افتاده به جانم
آبان شده بی مهری ات افتاده به جانم
در پیچ و خم عشق تو بسته ست زبانم
پاییز مرا از نفس انداخته اینجا
پاییز تو گرم است چرا، روح و روانم؟!
دستان من از دوری ات افتاد به لرزش
این زلزله کشته است مرا، جان و جهانم
تو بارش بی ابرترین جای جهانی
من بارش هرلحظه ی گیلان و...خزانم
جرمم شده عاشق شدن از قد بلندت
مه هر چه بلندتر بشود دست برآنم
با روی خوش اندک سخنی با دل ما کن
حسرت به دلم بشنوم، آرامه ی جانم
در پیچ و خم عشق تو بسته ست زبانم
پاییز مرا از نفس انداخته اینجا
پاییز تو گرم است چرا، روح و روانم؟!
دستان من از دوری ات افتاد به لرزش
این زلزله کشته است مرا، جان و جهانم
تو بارش بی ابرترین جای جهانی
من بارش هرلحظه ی گیلان و...خزانم
جرمم شده عاشق شدن از قد بلندت
مه هر چه بلندتر بشود دست برآنم
با روی خوش اندک سخنی با دل ما کن
حسرت به دلم بشنوم، آرامه ی جانم
- ۱.۸k
- ۱۱ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط