آقا اجازه

آقا اجازه!

آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران

آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!

قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به این نوشته بگویید «داستان»

من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!

آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان

-اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو!
-آقا اجازه! ما که نه در این و نه در آن!

«یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان!

آقا اجازه!.........................!

باشد! صبور می شوم اما شما لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان...

اللهم عجل لولیک الفرج...
دیدگاه ها (۵)

"شهید آوینی*سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود.اصلا با...

رفته بود آنجا درس بخواند.شنیده بود آزاد ترین کشور دنیاست.اما...

برای صدقه دادن توی جیبمان به دنبال کمترین مبلغ میگردیم.........

این عکسو خیلی دوس دارم! "مصدق در دادگاه لاهه"مصدق وارد شد و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط