کمی آهسته تر دنیا
کمی آهسته تر دنیا ،
به شلاق تو در بندم.... دگر هرگز به روی تو،
دمی حتی نمی خندم .... به حدم میزنی ،
اما به جرمی که نمیدانم ... به حکم تلخ تقدیرت ،
گرفتار شب تارم.... ببار باران ز ابر چشم که این دریای بی زورق به مشت موج میکوبد به روی ساحل غیرت
چه خالی گشتم از بودن
در این دنیای پوشالی
منم زندانی و انگار تو زندانبان پنهانی. ...
به شلاق تو در بندم.... دگر هرگز به روی تو،
دمی حتی نمی خندم .... به حدم میزنی ،
اما به جرمی که نمیدانم ... به حکم تلخ تقدیرت ،
گرفتار شب تارم.... ببار باران ز ابر چشم که این دریای بی زورق به مشت موج میکوبد به روی ساحل غیرت
چه خالی گشتم از بودن
در این دنیای پوشالی
منم زندانی و انگار تو زندانبان پنهانی. ...
- ۵.۱k
- ۲۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط