کمی آهسته تر دنیا

کمی آهسته تر دنیا ،
به شلاق تو در بندم.... دگر هرگز به روی تو،
دمی حتی نمی خندم .... به حدم میزنی ،
اما به جرمی که نمیدانم ... به حکم تلخ تقدیرت ،
گرفتار شب تارم.... ببار باران ز ابر چشم که این دریای بی زورق به مشت موج میکوبد به روی ساحل غیرت
چه خالی گشتم از بودن
در این دنیای پوشالی
منم زندانی و انگار تو زندانبان پنهانی. ...
دیدگاه ها (۳)

تو شبیه آخرین سیگار پدرم هستیکه برای همیشه ناتمام ماند ..این...

دوباره ساعت صفر و من و شب و مهتابو فکر چیدن لبهات روی لیوان ...

دوستـَت دارم هایـم رامیـانِ لـــــب هـایـمبـا عشــ

نه عالم ریاضی‌ام و نه سیاسی‌ام من دکترای تجربی «تو شناسی‌ام»...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط