سر تا پای وجودم را که خلاصه کنند
سر تا پای وجودم را که خلاصه کنند
می شوم مشتی خاک که ممکن بود سنگی باشد در دامان یک کوه؛
یا قدری سنگریزه در اعماق اقیانوس؛
یا خاکی از گلدان؛
یا حتی غباری بر پنجره...
اما از این میان مرا برگزیدند برای نهایت شرافت
برای انسان بودن و انسانیت
و " پروردگارم " بزرگوارانه اجازه ام داد به نفس کشیدن، به دیدن، شنیدن ، فهمیدن
من مشتی از خاک بودم
وای بر من اگر قدر ندانم.
می شوم مشتی خاک که ممکن بود سنگی باشد در دامان یک کوه؛
یا قدری سنگریزه در اعماق اقیانوس؛
یا خاکی از گلدان؛
یا حتی غباری بر پنجره...
اما از این میان مرا برگزیدند برای نهایت شرافت
برای انسان بودن و انسانیت
و " پروردگارم " بزرگوارانه اجازه ام داد به نفس کشیدن، به دیدن، شنیدن ، فهمیدن
من مشتی از خاک بودم
وای بر من اگر قدر ندانم.
۵۶۳
۲۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.