ماجرای یک شهید

ماجـــــــــــــرای یک شهیــــــــــــــــــــــــــــد

نترس ! درد نداره ... عزیز من !

خودش می گفت :
دو شب هست که خواب میبینم تکفیری ها روی سینه ام نشستند تا سرم رو جدا کنند...
منم فریاد می زدم ، امام حسین (علیه السلام) آمدند و گفتند :
"نترس ! درد نداره ... عزیز من !
سرت رو جدا می کنند اما دردی حس نخواهی کرد چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت ...

چند روز بعد توی عملیات زخمی شد و داعشی ها اسیرش کردند .
همانطور که توی خواب دیده بود سر از تنش جدا کردند .
دیدگاه ها (۳)

از اولش هم گفته بودم که #سری از مندیدی که من حق داشتم؟! عاشق...

این لحظه چند؟

.

دوستان همگی بنده حقیر رو حلال کنید وبرام دعا کنید عاقبت بخیر...

You must love me... P8

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط