گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینهام

گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه‌ام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند

شانه‌هایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
تخته‌سنگی زیر پای آبشاری بشکند

کاروان غنچه‌های سرخ، روزی می‌رسد
قیمت لب‌های سرخت روزگاری بشکند
دیدگاه ها (۰)

شاخه را محکم گرفتن این زمان بی فایده ستبرگ می‌ریزد، ستیزش با...

لحظات شیرین 🌹

چشم انتظار حادثه‌ای ناگهان مباشبا مرگ زندگی کن و با زندگی بم...

حضور هیچ کسی اتفاقی نیست در لحظهایمان 👌

«معشوق سابق» پارت شصت و سه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط