شخصی برای اولین بار یک کلم دید؛ اولین برگش را کند، زیرش ب
شخصی برای اولین بار یک کلم دید؛ اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یک برگ دیگر و...
با خودش گفت: حتما چیز مهمی است که اینطوری کادوپیچش کردن! اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی در آن برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست! داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
انسانها روزهای زندگی را تند تند ورق میزنند و فکر میکنند چیزی بعد از این روزها پنهان شده، در حالی که همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم...
و بعضیها چقدر دیر میفهمند که بیشتر غصههایی که میخورند، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
زندگی، همین روزهاییست که به سرعت در حال گذرند...
با خودش گفت: حتما چیز مهمی است که اینطوری کادوپیچش کردن! اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی در آن برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست! داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
انسانها روزهای زندگی را تند تند ورق میزنند و فکر میکنند چیزی بعد از این روزها پنهان شده، در حالی که همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم...
و بعضیها چقدر دیر میفهمند که بیشتر غصههایی که میخورند، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
زندگی، همین روزهاییست که به سرعت در حال گذرند...
۹۷۶
۲۸ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.