مافیای دیوونه من ♡
مافیای دیوونه من ♡
پارت جدید(پاره کنید خودتون رو)
ویو یونگی
بردمش تو اتاق گذاشتمش رو تخت که دستمو گرفت و با حالت خوابیدگی گفت
+لطفا... نرو میترسم پیشم بخواب(دیگه چی دختره عفریته ولت کنم چند ثانیه دیگه میدی بهش)
_با.. باشه
لباسامو سریع عوض کردم و رفتم رو تخت دراز کشیدم و ساعدمو گذاشتم رو چشمام فکر میکردم به اینکه چرا اصن دختره رو نجات دادم یعنی ممکنه عاشقش شده باشم؟
(ممکن که چه عرض کنم شما عاشق شدی رو نمیکنی_زن عزیز شات اپ کن پلیز~عزیز جان میدونستی زندگیت دست منه میتونم همین الان همتون با هم بفرستم بالا)
داشت خوابم میبرد که حس کردم یه چیز نرمی بغلم کرد خودمو نگاه کردم دیدم سونیا منو عین نینی کوچولو ها بغل کرده بدون اینکه بفهمم یه لبخند ریز امد رو لبم پتو رو کشیدم رو خودمون و منم بغلش کردم کم کم خوابم برد
ویو سونیا:/
با نور خورشید بیدار شدم حس خفگی میکردم دیدم تو بغل یکیم جیغ بلندی زدم
+کمککککککک
_ها چی.... کجا... چیشده... کی مرده... کجا اتیش گرفته.... من کیمممم تو کییی عرررررر
+عه وای خاک عالم ارباب شمایین*با لپای گل منگولی
_چرا جیغ میزنی بچع بیا بگیر بخواب
+نه... ممنون.. میرم صبحونه اماده کنم
همین که بلند شدم برم دستمو گرفت پرت کرد تو بغل خودش
_هیشش حرف نباشه بگیر بخواب بینم
+چ.. شم
چشمام بستم و سعی کردم بخوابم یه چند ساعت گذشت که یهو با شدت از خواب پریدم و یه سرفه و نفس نفس زدن افتادم
_بسم الله چیشده
+اس.. اس.. پری (اینجاها که مکث داره مثلا سرفه میکنه)
_ک.ک. کجاس (استرس)
+دا.. خل ا.. تاق ز.. ود ب.. اش
دویدم رفتم از تو اتاقش اسپری رو اوردم دادم بهش گذاشت تو دهنش و نفس کشید
_خوبی؟!
+هوفف اره خوبم
_خوبه پاشو اماده شو میخوایم بریم خرید
+خرید؟! برای چی مگه من زنتم
_به زودی انشاالله میشی
+یعنی چی
_عه بچه انقدر سوال نپرس پاشو دیگه
خب خب انجلز های خوشملم اینم پارت جدید مبارکتون باشه قابلی هم نداشت لایک و کامنت فراموش نشه سوالم نپرسید چون جوابی ندارم بدم
شرط: ۳۵ تا لایک، ۴٠ تا کامنت 🐻✨
پارت جدید(پاره کنید خودتون رو)
ویو یونگی
بردمش تو اتاق گذاشتمش رو تخت که دستمو گرفت و با حالت خوابیدگی گفت
+لطفا... نرو میترسم پیشم بخواب(دیگه چی دختره عفریته ولت کنم چند ثانیه دیگه میدی بهش)
_با.. باشه
لباسامو سریع عوض کردم و رفتم رو تخت دراز کشیدم و ساعدمو گذاشتم رو چشمام فکر میکردم به اینکه چرا اصن دختره رو نجات دادم یعنی ممکنه عاشقش شده باشم؟
(ممکن که چه عرض کنم شما عاشق شدی رو نمیکنی_زن عزیز شات اپ کن پلیز~عزیز جان میدونستی زندگیت دست منه میتونم همین الان همتون با هم بفرستم بالا)
داشت خوابم میبرد که حس کردم یه چیز نرمی بغلم کرد خودمو نگاه کردم دیدم سونیا منو عین نینی کوچولو ها بغل کرده بدون اینکه بفهمم یه لبخند ریز امد رو لبم پتو رو کشیدم رو خودمون و منم بغلش کردم کم کم خوابم برد
ویو سونیا:/
با نور خورشید بیدار شدم حس خفگی میکردم دیدم تو بغل یکیم جیغ بلندی زدم
+کمککککککک
_ها چی.... کجا... چیشده... کی مرده... کجا اتیش گرفته.... من کیمممم تو کییی عرررررر
+عه وای خاک عالم ارباب شمایین*با لپای گل منگولی
_چرا جیغ میزنی بچع بیا بگیر بخواب
+نه... ممنون.. میرم صبحونه اماده کنم
همین که بلند شدم برم دستمو گرفت پرت کرد تو بغل خودش
_هیشش حرف نباشه بگیر بخواب بینم
+چ.. شم
چشمام بستم و سعی کردم بخوابم یه چند ساعت گذشت که یهو با شدت از خواب پریدم و یه سرفه و نفس نفس زدن افتادم
_بسم الله چیشده
+اس.. اس.. پری (اینجاها که مکث داره مثلا سرفه میکنه)
_ک.ک. کجاس (استرس)
+دا.. خل ا.. تاق ز.. ود ب.. اش
دویدم رفتم از تو اتاقش اسپری رو اوردم دادم بهش گذاشت تو دهنش و نفس کشید
_خوبی؟!
+هوفف اره خوبم
_خوبه پاشو اماده شو میخوایم بریم خرید
+خرید؟! برای چی مگه من زنتم
_به زودی انشاالله میشی
+یعنی چی
_عه بچه انقدر سوال نپرس پاشو دیگه
خب خب انجلز های خوشملم اینم پارت جدید مبارکتون باشه قابلی هم نداشت لایک و کامنت فراموش نشه سوالم نپرسید چون جوابی ندارم بدم
شرط: ۳۵ تا لایک، ۴٠ تا کامنت 🐻✨
۸.۷k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.