هم در به دری دارد و هم خانه خرابی

هم در به درٖی دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزین به هنرهای زیادی

بیچاره دل من که در این برزخ تردید

خ‍ـورده ست به اما و اگـره‍ـای زیادی
دیدگاه ها (۵)

ای دل نگٖفتمت که به چشمش نظر مکن کزغم چنان شوی که نبینی بخوا...

قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان توخردم راه گم کند ز فراق گران...

ویرانه ی جاوید بماند دل بی عشقآن دل شود آباد که ویرانه ی عشق...

خوش آن که نگاهش به سراپای تو باشدآیینه صفت محو تماشای تو باش...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

از   کوچه  زیبای   تو   امروز  گذشتمدیدم که همان  عاشق معشوق...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط