عجله داشتم تند تند راه میرفتم محکم به چیزی خوردم آدم بود! منتظر بود بگویم کوری؟! دستش را به طرفم دراز کرد بامن دست داد... لبخندی زد به گمانم انسان بود! #خاکستری
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.