°•°My mafia°•°
°•°My mafia°•°
Part:two2
(-Taehung)
-Hello my name is Taehyung
I'm 26 years old
I'm a mafia
(+A,T)
+Hello my name is A,T
I'm 22 years old
I'm doctor
سول هی نگه داشت رفتم بالا سر مریض که دیدم
کلی ازش خون رفته سریع دستمو گذاشتم رو گردنش که ببینم نفس میکشه یا نه
نه نفس نمیکشید
دستمو گذاشتم رو سینش فشار میدادم
"خانم شما دکترید؟؟
^اره ایشون دکترن
+سول هی نفس نمیکشه باید سریع منتقلش کنیم بیمارستان
^باش الان زنگ میزنم به امبولانس
+نه خومون میبریمش
"چطور به شما اعتماد کنم
+اگر نمیخوای اعتماد کنی باش بزار بمیره
"نه لطفا نجاتش بدید
^میرم ماشین روشن کنم
+سریع....کمکم کن بزاریمش تو ماشین
"باش
ویو ا.ت
بلندش کردیم بردیمش گذاشتیمش تو ماشین خودم نشستم پشت فرمون سول هی گفت ماشین میگیره میاد
انقدر با سرعت میرفتم که نزدیک بود تصادف کنم
رسیدیم بیمارستان پرستارا کارکنا اومدن کمکم که ببریمش تو
*ا.ت چرا هنوز اینجایی
+دکتر داشتم میرفتم تو راه یه نفر تصادف کرده بود خیلی ازش خون رفته شیشه ماشینشم رفته پشت گردنش داره به نخاش نزدیک میشه هرچه سریع تر باید برسه اتاق عمل
*خیلی خب میگم اتاق عمل اماده کنن
+ممنون
به ساعتم نگاه کردم ساعت 9:30 بود
رفتم لباسمو پوشیدم دستامم شستم اماده شدم برم اتاق عمل
*ا.ت مطمئنی میخوای بیای اتاق عمل
+بله مطمئنم
*اخه تو اولین بارته
+دکتر مطمئنم
*بسیار خوب
+دکتر رفت به این فکر کردم کی به بابام تیر زده
اوفف ولش کن بعد عمل میرم به پلیس گزارش میدم
رفتم اتاق عمل 4 ساعت تو اتاق عمل بودم
خوشبختانه نبضش برگشت الان به اتاق پزیرش منتقلش کردن
رفتم اتاقی که بابام بود
+بابا(بغض)
=ا.ت
+بابا هققق(بعضم شکست گریه میکردم)
=ا.ت چیزی نیست
+بابا خوبی
=اره خوبم
+بابا کی بهت شلیک کرد
=نمیدونم
+بابا میخوام برم به پلیس بگم
=نه نرو
+چرا
=فعلا نرو چون بفهمه به پلیس گفتیم دوباره میاد سراغم
+ولی بابا
=همین که گفتم
^ا.ت
+اشکلمو پاک کردم رو به سول هی کردم گفتم
جانم
^ا.ت اون مرده به هوش اومده اصرار داره کسی که نجانش داده میخواد ببینه
+عاا باش الان میرم ببینمش
^اوهوم
+بابا من دیگه میرم
=باش برو
رفتم در اتاق پسره
تق تق........
Part:two2
(-Taehung)
-Hello my name is Taehyung
I'm 26 years old
I'm a mafia
(+A,T)
+Hello my name is A,T
I'm 22 years old
I'm doctor
سول هی نگه داشت رفتم بالا سر مریض که دیدم
کلی ازش خون رفته سریع دستمو گذاشتم رو گردنش که ببینم نفس میکشه یا نه
نه نفس نمیکشید
دستمو گذاشتم رو سینش فشار میدادم
"خانم شما دکترید؟؟
^اره ایشون دکترن
+سول هی نفس نمیکشه باید سریع منتقلش کنیم بیمارستان
^باش الان زنگ میزنم به امبولانس
+نه خومون میبریمش
"چطور به شما اعتماد کنم
+اگر نمیخوای اعتماد کنی باش بزار بمیره
"نه لطفا نجاتش بدید
^میرم ماشین روشن کنم
+سریع....کمکم کن بزاریمش تو ماشین
"باش
ویو ا.ت
بلندش کردیم بردیمش گذاشتیمش تو ماشین خودم نشستم پشت فرمون سول هی گفت ماشین میگیره میاد
انقدر با سرعت میرفتم که نزدیک بود تصادف کنم
رسیدیم بیمارستان پرستارا کارکنا اومدن کمکم که ببریمش تو
*ا.ت چرا هنوز اینجایی
+دکتر داشتم میرفتم تو راه یه نفر تصادف کرده بود خیلی ازش خون رفته شیشه ماشینشم رفته پشت گردنش داره به نخاش نزدیک میشه هرچه سریع تر باید برسه اتاق عمل
*خیلی خب میگم اتاق عمل اماده کنن
+ممنون
به ساعتم نگاه کردم ساعت 9:30 بود
رفتم لباسمو پوشیدم دستامم شستم اماده شدم برم اتاق عمل
*ا.ت مطمئنی میخوای بیای اتاق عمل
+بله مطمئنم
*اخه تو اولین بارته
+دکتر مطمئنم
*بسیار خوب
+دکتر رفت به این فکر کردم کی به بابام تیر زده
اوفف ولش کن بعد عمل میرم به پلیس گزارش میدم
رفتم اتاق عمل 4 ساعت تو اتاق عمل بودم
خوشبختانه نبضش برگشت الان به اتاق پزیرش منتقلش کردن
رفتم اتاقی که بابام بود
+بابا(بغض)
=ا.ت
+بابا هققق(بعضم شکست گریه میکردم)
=ا.ت چیزی نیست
+بابا خوبی
=اره خوبم
+بابا کی بهت شلیک کرد
=نمیدونم
+بابا میخوام برم به پلیس بگم
=نه نرو
+چرا
=فعلا نرو چون بفهمه به پلیس گفتیم دوباره میاد سراغم
+ولی بابا
=همین که گفتم
^ا.ت
+اشکلمو پاک کردم رو به سول هی کردم گفتم
جانم
^ا.ت اون مرده به هوش اومده اصرار داره کسی که نجانش داده میخواد ببینه
+عاا باش الان میرم ببینمش
^اوهوم
+بابا من دیگه میرم
=باش برو
رفتم در اتاق پسره
تق تق........
۱۲.۷k
۰۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.