میدانی گاهی فکر میکنم دلتنگی ای که با از دست دادن چیزی ی

میدانی، گاهی فکر میکنم دلتنگی ای که با از دست دادن چیزی یا به دست نیاوردن چیزی دیگر در وجود آدم شکل میگیرد به لایه های چرک و چرب غباری میماند که به مرور روی اسباب و اثاثیه ی خانه ای قدیمی نشسته و دیگر نمیشود تمیزشان کرد، حالا گیرم که با یک کوفتی هم بشود جلایشان داد اما این غبار طوری در دل درزهای پیدا و پنهان و طرح های کنده کاری شده شان نفوذ کرده که دیگر جزیی از همان ها شده، هرکاری هم بکنی بی فایده است، خودت هم میدانی که هیچوقت از برق روز اولشان خبری نمیشود، این دلتنگی که گفتم درست عین همین غباری است که همیشه هست اگر به چشم نیاید.


از کتاب: مثل کسی که از یادم میرود
#سیاوش_گلشیری


@rroga 🌱
دیدگاه ها (۲)

گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد ،نم نمک " شاپرکی " خوشگل ...

بدون شرح...

من باختم . . . به خُود و سادِگی هایِ خُود ...باختم به تصویرِ...

دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند.گفته بودم مردم اینجا بدند.دیدی ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط