در این دریاچه می جویند ماهیهای سرگردان

در این دریا، چه می جویند ماهی‌های سرگردان
مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان

مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی
اگر این است آزادی مرا بی بال و پر گردان

دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟
خداوندا دعای دوستان را بی اثر گردان

من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده ام ای عشق
طلسمی را که بر من بسته بودی، بسته تر گردان

به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری
همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان

من از سرمایه عالم همین یک "قلب" را دارم
اگر چیزی دگر مانده است، آن را هم هدر گردان

در این دوزخ به جز تردید راهی تا حقیقت نیست
مرا در آتش تردیدهایم شعله ور گردان
..
#شعر #شاعري #مشاعره #دو_بیتی #شعرنو #کافه_شعر #شمال #ماهی #مولانا #فاضل_نظری #علیرضاآذر #غم #عشق #عکس_متن #عکسنوشته #شعر_ناب #عکس #فاضل_نظری #ادبیات #تهران #متن #رفیق #شادی #حال_خوب #زندگی #محبت #شب #مذهبی #دلم_گرفته #خاطره #عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

زندگی یک روز هم وفق مراد ما نبودمیشود یک روز بهر ما بخندی رو...

چندی است شب هایی که مهتاب است بی خوابمچندان که این امواج بی ...

اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوزبه جان او که دلم بر سر وف...

درد بی درمان شنیدی؟حال من یعنی همین!بی تو بودن،درد دارد!می ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط