《 تقاص عشق 》
پارت ۴۸
جیمین وارده اتاق سوهیوک شد و با عصبانیت رویه مبل نشست
سوهیوک : میشنوم
جیمین : کسی که طراح هام پیشنهاد دیگه ای داده بود رو پیدا کردی
سوهیوک : اره
جیمین: کی بود
سوهیوک : خوب...... اون
جیمین :چرا داری با تته پته حرف میزنی درست بگو ببینم کی بود
سوهیوک : شرکت مین بودن
جیمین نفسه عمیقی کشید و به صندلی تکیه داد و با صدای بلند خندید
جیمین : پارک جیمین این رو نادیده نمیگیره اما الان هیچ کاری نمیکنم چون کاری مهم تری دارم
سوهیوک : منصرف نشدی
جیمین خشمی در پیشانی و آبرو هایش جمع شد با همان خشم روبه سوهیوک کرد
جیمین : هیچوقت منصرف نمیشم
سوهیوک : بهت حق میدم
جیمین : من دیگه میرم شب ات رو می برم بیرون
سوهیوک : بای
جیمین از رویه صندلی بلند شد و از اتاق خارج شد
___________________
جیمین به ماشین سیاه و مشکی شیک اش تکیه داده بود و منتظر دینا بود
اسلاید ۲ ماشین جیمین
کمی گذشت دینا درحالی که دسته ات رو گرفته بود با بدو می امد سمته جیمین
جیمین چند قدمی جلو رفت و جلوی دینا رویه یه پایش نشست لپ دینا رو بوسید و ایستاد
جیمین : کوچولوم بریم
دینا : بلیم
جیمین : تو برو تو ماشین بشین منم میام
دینا : باسه
دینا با بدو رفت سمته ماشین و توش نشست
جیمین صورت اش را طرفه ات چرخواند و بهش نزدیک شد و هر دو دست هایش را گرفت
ات : جیمین الان یکی میبینه
جیمین : ببینه اصلا همین حالا جلوی همه میگم که تو دوست دخترمی
ات سریع دست اش را گذاشت رویه دهن جیمین
ات : هیسس داری چیکار میکنی
جیمین دست ات رو از رویه دهن اش برداشت و بوسه ای را رویه کف دست ات گذاشت
جیمین : امشب تویه رستوران منتظرتم لوکیشن رو میفرستم
بعد از این حرف اش دست ات را ول کرد و سمته ماشین اش رفت
داخل ماشین نشست و ماشین را روشن کرد و حرکت کرد سمته عمارت اش
دینا : بابایی چلا دست خانم معلم لو گلفته بودین
جیمین : هیچی فکر کردم دست اش زخمی هستش بعدشم تو داشتی مارو نگاه میکردی
دینا : نه نه من داستم اون طلف لو نگاه میکردم
جیمین : آفرین دختر خوب
ات سوار ماشین اش شد و حرکت کرد سمته عمارت اش ....
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.