اسم زندگی
پارت ۱
[ویو جونگ کوک]
جئون: پسرم تو با این ازدواج موافق هستی
جونگ کوک: آره مشکلی نیست
پارک: منم با دخترم صحبت می کنم...
جئون: عالی پس
همه بلند شدن دست دادن
و آقای پارک با خداحافظی رفت
مجبور شدم با کسی که نمی شناسم ازدواج کنم
جئون: خب منم برم خدانگهدار
جونگ کوک: خدانگهدار
.......
[ویو هرا]
پارک: هرا تو باید با جئون جونگ کوک ازدواج کنی
الان چی گفت ؟
ازدواج ؟
هرا: من که نمی شناسمش
پارک: خب که چی اصلأ مهم نیست
هرا: بابا آخه
پارک: دخترم بخاطر من
هرا: چشم....من می رم اتاقم
دارم هنگ می کنم چرا واقعا ؟
به هر حال مهم نیست ازدواج کاری هست
[ یک هفته بعد]
تو این یک هفته تمام کارای ازدواج انجام شد
و امروز روز ازدواج بود
اینم بگم اصلا من اون پسر ندیدم
فقط اسمش می دونم.....
[ویو بعد عقد]
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.