حسـیـن پناهے چہ زیـباگفتہ وقتے بمیرم هیچ اتفاقـے نخواهـــ
حسـیـن پناهے چہ زیـباگفتہ وقتے بمیرم هیچ اتفاقـے نخواهــــــــدافتـادنہ جایی بہ خاطـرم تعطیل میشـودنہ دراخبارحرفی زده میشودنہ خیابانے بسـتہ میشـود نہ درتقویم خطـے بہ اسمم نوشتہ میشودتنهاموهای مادرم کمی سپیدتروپدرم کمی شکسته تراقواممان چندروزآسوده ازکاردوستانم بعدازخاکسپاری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع میشود راستی عشق قدیمم رابگو هه اوهم باخنده هایش درآغوش دیگری مراازیادمیبرد من فقط گورکنی راخسته میکنم ومداحی که الکی ازخوبیهای نداشته ام میگویدواشک تمساح میریزد ودرآخرمن میمانم وگورستان سردوتاریک وغم همیشگی ام که همراهم میــــــــماند.....
۱.۶k
۱۹ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.