پارت ۱ why me
علامت کوکی _ات*راوی&سویون ^آچا
......................
&ات دختری که زندگی نسبتن خوبی داره و کوکی هم زندگی خوبی داره اما مافیاست شاید این و خیلیا بد بدونن اماخود جونگکوک از این لذت میبره چون داره عقده هاشو از بچگیخالی میکنه
..............................
ویو ات
امروز با دوستم سویون و آچا برنامه ریختیم تا بریم بار یه لباس مناسب با بار پوشیدم رفتم سوار ماشینم شدم رفتم دنبال آچا سویون هم قرار شد خودش بیاد رسیدم دم خونه ی آچا دوبار بوق زدم بعد از ۵دقیقه آمد پایین
*چقدر زود آمدی
×تیکه ننداز کفشمو پیدا نکردم
*اوکی بابا بریم
.........پرش زمانی بار ........
*بریم
×اهوم بریم
*رفتیم تو بوی دود و الکل قاطی شده بود و اصلا بوی خوبی نبود باعث شد همون جا چند بار سرفه کنم
×خوبی ؟
*آره خوبه میدونی که اولش همیشه اینطوری میشم
^اینجام آچاااااا
×اوناهاش
*دیدم بریم
^چطوریننننن
*خوب
^اصن عالی
*خب چی میخورید
^من برا خودم ویسکی سفارش دادم
*خب پسمنم میخورم
×منم میخورم
^اوکی گفتم بیاره
^ات خشگل کردی خبریه
*نه بابا چه خبریه
×راست میگه
×^اووووووو
*یا هیچ خبری نیست الکی خیال بافی نکنید
×اوکی
^اه خب بابا
.........پرش زمانی.........
*سویون زیاد نخورد چون خودش میخواست رانندگیکنه اما آچا مث چی خورد منم خیلی خوردم اما ضرفیت الکلم بالاس
*پچه ها یکم دیگه بشینیم بعد بریم
×^اوک
غریبه:خانم خوشگله میشه امشب برا من باشید
*نه نمیشه مزاحمم نشو پشو برو
غریبه:اوووخانم هم بی عصابه فقط یه راند بلندشو
دیگه
_خیلی واضح گفت مزاحمم نشو
غریبه :تو دخالت نکن
*آره بهتره دخالت نکنی
*پشو کارت دارم مرده بلند شود روبه روی ات قرار گرفت ات اول با صورتش زد تو دماغ مرده بعد یه لگد زد توشکمش که افتاد زمین
^ات ولش کننننن
*خب بابا گلوت
_منو نزنی <باخنده>
*نبابا چرا بزنم
_میتونم شمارتونو داشته باشم
*هوم؟
*ببخشید اما ما باهم حرف زدیم دلیل نمیشه من شماره بهتون بدم با اجازه
*شما دوتا پاشید
×^اوک
*سویون آچا رو برسون خونه
^اوک
*فعلا
.........................................
ویو کوک
دختر یه جوری مرده رو زد که پرام ریخته بود ازش شماره شو خواستم نداد عصبانی شدم دوتا شیشه ویسکی رو خوردم زنگ زدم مکس <بادیگاردش>
مکس"
"بله قربان
_اسم یکی رو بهت میگم برو آدرس خونشو پیدا کن
"بله چشم
_وقتی دوستش صداش کرد اسمشو فهمیدم
تو فکر بودن که گوشیم زنگ خورد
"قربان پیداش کردم
_اوکی آدرسو بفرست
_که شمارتو نمیدی الان مجبوری دردبکشی
.................................
ویو ات
*رسیدیم خونه رفتم دوش گرفتم آمدم بیرون یه تاپ مشکی با ی بگ بنفش راحتیپوشیدم خودمو انداختم رو تخت که صدای در آمد رفتم درو باز کردم که همون پسره که تو بار شمارمو میخواست بود
......................
&ات دختری که زندگی نسبتن خوبی داره و کوکی هم زندگی خوبی داره اما مافیاست شاید این و خیلیا بد بدونن اماخود جونگکوک از این لذت میبره چون داره عقده هاشو از بچگیخالی میکنه
..............................
ویو ات
امروز با دوستم سویون و آچا برنامه ریختیم تا بریم بار یه لباس مناسب با بار پوشیدم رفتم سوار ماشینم شدم رفتم دنبال آچا سویون هم قرار شد خودش بیاد رسیدم دم خونه ی آچا دوبار بوق زدم بعد از ۵دقیقه آمد پایین
*چقدر زود آمدی
×تیکه ننداز کفشمو پیدا نکردم
*اوکی بابا بریم
.........پرش زمانی بار ........
*بریم
×اهوم بریم
*رفتیم تو بوی دود و الکل قاطی شده بود و اصلا بوی خوبی نبود باعث شد همون جا چند بار سرفه کنم
×خوبی ؟
*آره خوبه میدونی که اولش همیشه اینطوری میشم
^اینجام آچاااااا
×اوناهاش
*دیدم بریم
^چطوریننننن
*خوب
^اصن عالی
*خب چی میخورید
^من برا خودم ویسکی سفارش دادم
*خب پسمنم میخورم
×منم میخورم
^اوکی گفتم بیاره
^ات خشگل کردی خبریه
*نه بابا چه خبریه
×راست میگه
×^اووووووو
*یا هیچ خبری نیست الکی خیال بافی نکنید
×اوکی
^اه خب بابا
.........پرش زمانی.........
*سویون زیاد نخورد چون خودش میخواست رانندگیکنه اما آچا مث چی خورد منم خیلی خوردم اما ضرفیت الکلم بالاس
*پچه ها یکم دیگه بشینیم بعد بریم
×^اوک
غریبه:خانم خوشگله میشه امشب برا من باشید
*نه نمیشه مزاحمم نشو پشو برو
غریبه:اوووخانم هم بی عصابه فقط یه راند بلندشو
دیگه
_خیلی واضح گفت مزاحمم نشو
غریبه :تو دخالت نکن
*آره بهتره دخالت نکنی
*پشو کارت دارم مرده بلند شود روبه روی ات قرار گرفت ات اول با صورتش زد تو دماغ مرده بعد یه لگد زد توشکمش که افتاد زمین
^ات ولش کننننن
*خب بابا گلوت
_منو نزنی <باخنده>
*نبابا چرا بزنم
_میتونم شمارتونو داشته باشم
*هوم؟
*ببخشید اما ما باهم حرف زدیم دلیل نمیشه من شماره بهتون بدم با اجازه
*شما دوتا پاشید
×^اوک
*سویون آچا رو برسون خونه
^اوک
*فعلا
.........................................
ویو کوک
دختر یه جوری مرده رو زد که پرام ریخته بود ازش شماره شو خواستم نداد عصبانی شدم دوتا شیشه ویسکی رو خوردم زنگ زدم مکس <بادیگاردش>
مکس"
"بله قربان
_اسم یکی رو بهت میگم برو آدرس خونشو پیدا کن
"بله چشم
_وقتی دوستش صداش کرد اسمشو فهمیدم
تو فکر بودن که گوشیم زنگ خورد
"قربان پیداش کردم
_اوکی آدرسو بفرست
_که شمارتو نمیدی الان مجبوری دردبکشی
.................................
ویو ات
*رسیدیم خونه رفتم دوش گرفتم آمدم بیرون یه تاپ مشکی با ی بگ بنفش راحتیپوشیدم خودمو انداختم رو تخت که صدای در آمد رفتم درو باز کردم که همون پسره که تو بار شمارمو میخواست بود
۲۲.۴k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.