پیمانه پیمانه غزل میریزد از روی خوشش

پیمانه پیمانه غزل میریزد از روی خوشش
دکان عطاری خجل میماند از بوی خوشش

مست از نگاه نافذش هر شاعری وقت سخن
مشاطه میخواند غزل با دیدن موی خوشش
#فرزاد_متین
دیدگاه ها (۵)

خورشید مزن که یار من در خواب استاین لحظه ی عاشقانه اش کمیاب...

چو اذان سر وقتی که اگر نشنومتمزه ی ناب مسلمانیم ، از دل برو...

با این دلی که ملتهب و مبتلای توست لیلا اگر شوی بخدا دل فدای...

هر شب به تنهایی سرم با تو شلوغ است‌گویی که دردت با جنون اوج ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط