وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن
فصل۲
پارت۸
٪بهتره اینکارو بکنی سریع تصمیمت رو بگیر
-اوهوم، یکاریش میکنم
☆اتاق ا.ت☆
&بهتری؟
+آره....اون پسره کیه؟
&آمادگی داری برات توضیح بدم؟
+آره
&(همه چی رو از اول تا موقع تیر خوردن تعریف کرد)
+پس.....ما ع...عاشق بودیم؟
&آره.....فعلا یکم استراحت کن، من میرم دنبالشون
+باشه....میشه....
&چی؟
+گوشیمو میخوام
&الان بهت میدمش
از توی کمد کنار تختت گوشیت رو بیرون آورد و بهت داد
&من میرم....فعلا
+اوهوم
از در بیرون رفت، گوشیت رو روشن کردی و اولین چیزی که دیدی.....
عکس خودت و سوبین بکگراند گوشیت بود ولی سلفی نبود، سوبین براید بلندت کرده بود و داشت میبردت سمت سالن غذا‌خوری مدرسه
یه خاطره.....یه چیز ناواضح به سرعت نور از مغزت گذاشت.
صدای گریه یک دختر
سیاهی رفتن چشم
حس معلق بودن داخل هوا
اون گرما
انگار یه گذشته ای رو نمیتونستی به یاد بیاری
رفتی داخل گروه چت مدرسه، و پیاما رو خوندی....
(=علامت بچه هایی که حرف میزنن تو چت)
=هی سوبین و ا.ت قرار میزارن؟
=نهههههههه
=سوبین....🥲
=قضیه چیه؟
=حس میکنم دراماست
=شایعه‌ی قرار‌گذاشتن ملکه زیبایی مدرسه با چوی سوبین
=(عکس) باهم قرار میزارنننننن