آخرین قصه ی مگوی منی

آخرین قصه ی مگوی منی!

مثل آیینه رو به روی منی؛

تو همان قدر آرزوی منی،

که منِ بی نوا امید تواَم...
دیدگاه ها (۲)

چون مرا دوست داریدنیا بزرگ‌ ترآسمان وسیع‌ تردریا آبی‌ ترگنجش...

منم آن عاشقِ عشق‌اتکه جز این کار ندارم...‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌...

سیلی هم‌صحبتی از موج خوردن سخت نیستصخره‌ام هر قدر بی مهری کن...

دل با دل دوست در حنین باشد گویای خموش همچنین باشد دانم که...

من به تو...پناه ورده امبه امید تو زنده مانده اماین یعنیعشقیع...

لبخند روی چهره ی من به این معنی نیست که زندگیم عالیه،به این ...

میدانی جاناتو دلیل چشم باز کردن هر صبح منیآرامش این قلب تپند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط