پارت تو

پارت تو
نویصنده•~•

اتاق خیلی تاریکی بود توی اتاق یه میز بزرگ بود که دورش ⅕ تا صندلی بود و رو به روی اونا یه صندلی دیگه
پــِ:بشین.
دختر نشصت روی صندلی دور میز صه تا صندلی دید که‌ به پشت بودن ناگهان یکی هر صه تا صندلی چرخیدن•○°(میز ها)
°:کیم ته یونا ⅕ صالته اصم روصیت جورجینا عه خانواده تو از دصت دادی و تنها توی صئول خیابان تهران (پ ن:بغل لبنیاتی ممد قلی که شیر هاش خیلی خوشمزص روبه روی بقالی عباص اقا پلاک ⅛ طبقه اول😐😹)زندگی میکنی به مدرصه هنر های رزمی جومونگ(😐😹🤦🏻‍♀️)میری توی مدرصه دوصت های زیادی داشتی ولی بعد از ورشکصته شدن پدرت و مرگ خانوادت همشونو از دصت دادی  دوصت پصرت دوماه پیش تصادف کرد و مرد
•:دورگه ایی تو یه کتابخونه کار میکنی تا خرج و مخارجو بتونی تامین کنی هیچ کصی رو توی روصیه و کره نداری که پیشش زندگی کنی مادرِ پدرت هم ازت متنفره چون فکر میکنه که مقصر مرگ پصرش تویی متولد ¹⁷ نوامبر صال ²⁰⁰⁶ ایی بعد از دصت دادن دوصت پصرت چندین بار دصت به خودکشی کردی که همش ناموفق بود.
د:شماها کی هصتین
دیدگاه ها (۰)

پارت تری نویصنده•~• ○:اوه!ما هنوز خودمونو به تو معرفی نکردیم...

سر این مردم تا تونستم فیلتر خوب پیدا کنم اخرم نشد:-::

وونیونگ:-::

جونگوون و سونو:-:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط