ویو ا/ت
ویو ا/ت
نمیدونم چرا وقتی بهش گفتم برو بیرون بغض کرد یعنی از کارش عذاب وجدان داره؟
نه بابا دیودنه ای او بزرگترین مافیا که آدم کشتن براس یه بازی حالا بیاد بخاطر من عذاب وجدان بگیره هه
(تو همین فکرا بودم که دکتر اومد داخل)
جین (دکتر): ا/ت فردا مرخص میشی
ا/ت: اوهوم
جین: آممم ا/ت
ا/ت: بله
جین: هیچی ولش کن (رفت)
تق تق( کوک در رو باز کرد)
(ا/ت که فهمید کوکه نگاه نکرد)
جونگ کوک: بهتری
ا/ت: آره (حالت طعنه)
_(نشست روی صندلی کنار تخت)
_فردا مرخص میشی
+میدونم(پرو)
_(تو ذهنش)«الان ازش معذرت بخوام»
قلب جونگ کوک: آره آره ازش معذرت بخواه
غرور جونگ کوک: قلب تو خفه شو، کوک دیوونه ای مگه تو بزرگترین مافیا میخوای از این عذرخواهی کنی؟😂🤌🏻
«(ولی متاسفانه قدرت غرور بیشتر بود)»
جونگ کوک:(تو ذهنش) پس من الان چه گوهی بخورم
قلب جونگ کوک: ازش معذرت خواهی کن
غرور جونگ کوک: باز این حرف زد (خطاب به قلب)
جونگ کوک:(تو ذهنش) اوووف از دست شما اااه
_گشنه ای؟!
+(تو ذهنش) آره
+نه
_چیزی لازم نداری
+(تو ذهنش) آره غذا میخوام
+نه
_پس من رفتم
+بهتر(زیر لب)
_چیزی گفتی
+نه نه تو برو
_باشه (رفت)
فردا...
نمیدونم چرا وقتی بهش گفتم برو بیرون بغض کرد یعنی از کارش عذاب وجدان داره؟
نه بابا دیودنه ای او بزرگترین مافیا که آدم کشتن براس یه بازی حالا بیاد بخاطر من عذاب وجدان بگیره هه
(تو همین فکرا بودم که دکتر اومد داخل)
جین (دکتر): ا/ت فردا مرخص میشی
ا/ت: اوهوم
جین: آممم ا/ت
ا/ت: بله
جین: هیچی ولش کن (رفت)
تق تق( کوک در رو باز کرد)
(ا/ت که فهمید کوکه نگاه نکرد)
جونگ کوک: بهتری
ا/ت: آره (حالت طعنه)
_(نشست روی صندلی کنار تخت)
_فردا مرخص میشی
+میدونم(پرو)
_(تو ذهنش)«الان ازش معذرت بخوام»
قلب جونگ کوک: آره آره ازش معذرت بخواه
غرور جونگ کوک: قلب تو خفه شو، کوک دیوونه ای مگه تو بزرگترین مافیا میخوای از این عذرخواهی کنی؟😂🤌🏻
«(ولی متاسفانه قدرت غرور بیشتر بود)»
جونگ کوک:(تو ذهنش) پس من الان چه گوهی بخورم
قلب جونگ کوک: ازش معذرت خواهی کن
غرور جونگ کوک: باز این حرف زد (خطاب به قلب)
جونگ کوک:(تو ذهنش) اوووف از دست شما اااه
_گشنه ای؟!
+(تو ذهنش) آره
+نه
_چیزی لازم نداری
+(تو ذهنش) آره غذا میخوام
+نه
_پس من رفتم
+بهتر(زیر لب)
_چیزی گفتی
+نه نه تو برو
_باشه (رفت)
فردا...
۲۶.۵k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.