اینجوری که قصد کردی بری حرفی ندارم که بگم

اینجوری که قصد کردی بری حرفی ندارم که بگم
اینو که میخوام بمونی با چه زبونی بهت بگم

وقتی که قصدت رفتن و از پیش من دور شدنه
همین که هیچیزی نگم خدایش خیلی بهتره

دست خدا پشت و پنات حالا که تنهایی میری
خدا کنه یه دست پاک و تو به همرات بگیری

تو غصه مارو نخور که غصه عادیس واسه من
این همه غصه خوردنم دیگه یه بازیس واسه من

مزاحمت نشم گلم انگار کسی پشت دره
اومده انگاری تورو یه جای دوری ببره

نذار بمونه منتظر برو که وقت رفتنه
بهش بگو داری میایی دست روی زنگ دره

دیر اومدی عیبی نداشت حالا که داری زود میری
یه چیزیو بهم بگو .سراغمو هیچ می گیری

اگه یه وقتایی توهم تونستی یادم بکنی
حالی از احوالم بپرس شاید که شادم بکنی

نمونده حرفی که بخوام بهت بگم که ندونیش
دفتر شعرم مال تو بعد من شاید بخونیش

برو خدا پشت پنات ای همه ارزوی من
مراقب خودت باشی ای همه ابروی من
#محمدغلامی #شمسابادی
#عاشقانه
دیدگاه ها (۶)

سر نکش دیگر مرا ، دورم بریزچــــایِ ســــردِ از دهــن افــتـ...

نگاهی غرق‌ شبنم‌؛ دارم امشب..نـه دلسـوز و نه همدم ؛دارم ام...

من هنوز همان رفیق روزهای سختم همونی که تا کارت لنگش نباشه حت...

به تو اندیشیدن را عادتی ساخته امبهر تنهایی خویشدل به دل راه ...

یلداتون مبارک

عشق‌ممنوعه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط