شب تاسوعا
#شب_تاسوعا
( #حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام)
دوستان موارد زیادی از امامشناسی و ولایت پذیری آقا ابالفضل العباس هست که مجال گفتن نیست
👇👇👇
السلام علیک یا قمر بنی هاشم، یا ابوالفضل العباس(ع)👇👇
⚠️بعضی ها فکر میکنن،که امامحسین در خیمه بود، و حضرت ابوالفضل به تنهایی به قلب لشکر زد،
ولی این تفکر اشتباه ست
یکی زد به میمیه، یکی زد به میسره،
ولی خیل لشکر این دو برادر رو از هم جدا کرد
یه مرتبه ابا عبدالله بین لشکر همینطور که مشغول قتال بود، صدا زد؛ انا ابن رسول الله،
حضرت عباس تا صدای برادر را شنیدصدا زد؛ انا ابن ولی الله
حسین(ع) یقین حاصل کرد که برادر هنوز زنده ست، و مشغول قتال،
یه مرتبه حضرت امام حسین فرمود؛
انا ابن فاطمه الزهرا،
دید صدای برادر نمیاد،😔
حمید ابن مسلممیگه دیدم حسین ،راه کج کرد سمت علقمه،
اما دیدم از اسب پیاده شد، یه چیزی از زمین برداشت و هی به سر و صورت میماله و اشکمیریزه،😢
حمید این مسلممیگه، من فکر کردم پاره های قرآن هست، اما خوب نگاه کردم،دیدم یه دست بریده ست😢
اقا ابا عبدالله رقت کنار علقمه، دید بدن پاره پاره عباس روزمین افتاده، 😢
نه مشکی ،نه علمی ،نه خودی بر سر،
با عمود اهنین فرق آقا رو هدف قرار دادن
وقتی بدن غرق در خون برادر رو بغل گرفت،
حمید میگه دیدم حسین بلندبلند گریه میکنه،😢
میگه: الان انکسر ظهری ،و انقطع رجایی
یعنی برادر امیدم را ناامید کردی کمرم راشکستی😔
آرام چشماشو رو باز کرد،
عرضه داشت حسین جان،تا زنده ام بدن من را سوی خیمه ها نبر ،
چرا؟؟؟؟
عرض کرد ،اخه من به طفلان حرم وعده آب دادم خجالت میکشم😔
یه جمله دیگه هم گفت،دلمنمیاد امشب خرج شما بزرگواران نکنم،
عرض کرد: حسین جان!! الان تو هستی موقع جان دادن سر من را به دامن گرفتی ،
ایا لحظه آخر کسی هست سر تو را بغل بگیره😔
میخوامبگم اقا جان، اجازه بده من جواب بدم،
بله، به نفر بود که سر داداش حسینت رو بغل بگیره،
کجا؟؟؟
تو مجلس یزید، 😔😔
وقتی دیدن اون نانجیب چوب خیزران رو بالامیبره ،برلب و دندان حسین(ع) جسارت میکنه😔
یه مرتبه رباب، صدا زد ،زینب منو ببخش ،دیگه رباب تحمل نداره،
دیدن دوید از بین همه سر حسین رو بغل گرفت😔
صدا زد حسین جان ،کاش ربابت میمرد و این صحنه را نمیدید
علی لعنت الله علی القومالظالمین
( #حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام)
دوستان موارد زیادی از امامشناسی و ولایت پذیری آقا ابالفضل العباس هست که مجال گفتن نیست
👇👇👇
السلام علیک یا قمر بنی هاشم، یا ابوالفضل العباس(ع)👇👇
⚠️بعضی ها فکر میکنن،که امامحسین در خیمه بود، و حضرت ابوالفضل به تنهایی به قلب لشکر زد،
ولی این تفکر اشتباه ست
یکی زد به میمیه، یکی زد به میسره،
ولی خیل لشکر این دو برادر رو از هم جدا کرد
یه مرتبه ابا عبدالله بین لشکر همینطور که مشغول قتال بود، صدا زد؛ انا ابن رسول الله،
حضرت عباس تا صدای برادر را شنیدصدا زد؛ انا ابن ولی الله
حسین(ع) یقین حاصل کرد که برادر هنوز زنده ست، و مشغول قتال،
یه مرتبه حضرت امام حسین فرمود؛
انا ابن فاطمه الزهرا،
دید صدای برادر نمیاد،😔
حمید ابن مسلممیگه دیدم حسین ،راه کج کرد سمت علقمه،
اما دیدم از اسب پیاده شد، یه چیزی از زمین برداشت و هی به سر و صورت میماله و اشکمیریزه،😢
حمید این مسلممیگه، من فکر کردم پاره های قرآن هست، اما خوب نگاه کردم،دیدم یه دست بریده ست😢
اقا ابا عبدالله رقت کنار علقمه، دید بدن پاره پاره عباس روزمین افتاده، 😢
نه مشکی ،نه علمی ،نه خودی بر سر،
با عمود اهنین فرق آقا رو هدف قرار دادن
وقتی بدن غرق در خون برادر رو بغل گرفت،
حمید میگه دیدم حسین بلندبلند گریه میکنه،😢
میگه: الان انکسر ظهری ،و انقطع رجایی
یعنی برادر امیدم را ناامید کردی کمرم راشکستی😔
آرام چشماشو رو باز کرد،
عرضه داشت حسین جان،تا زنده ام بدن من را سوی خیمه ها نبر ،
چرا؟؟؟؟
عرض کرد ،اخه من به طفلان حرم وعده آب دادم خجالت میکشم😔
یه جمله دیگه هم گفت،دلمنمیاد امشب خرج شما بزرگواران نکنم،
عرض کرد: حسین جان!! الان تو هستی موقع جان دادن سر من را به دامن گرفتی ،
ایا لحظه آخر کسی هست سر تو را بغل بگیره😔
میخوامبگم اقا جان، اجازه بده من جواب بدم،
بله، به نفر بود که سر داداش حسینت رو بغل بگیره،
کجا؟؟؟
تو مجلس یزید، 😔😔
وقتی دیدن اون نانجیب چوب خیزران رو بالامیبره ،برلب و دندان حسین(ع) جسارت میکنه😔
یه مرتبه رباب، صدا زد ،زینب منو ببخش ،دیگه رباب تحمل نداره،
دیدن دوید از بین همه سر حسین رو بغل گرفت😔
صدا زد حسین جان ،کاش ربابت میمرد و این صحنه را نمیدید
علی لعنت الله علی القومالظالمین
۷.۸k
۰۷ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.