ببین ما با چند تا کتاب خوندن قرار نیس که بشیم اون یارو هن

ببین ما با چند تا کتاب خوندن قرار نیس که بشیم اون یارو هنرمند مو فرفریه چی بود اسمش؟
همون که لم میده رو مبل شیکا همش پلاسه تو شبکه چهار و اینا.
ما فوقش بریم سر کوچه با اصغر در مورد تخم مرغ و سیل و تورم و سبز و نمیدونم زهرماری و ممد قهوه چی و اینا حرف بزنیم.
بعد حالا یعنی میگی بشینیم جلوش از کامو و نمیدونم یارو داستایوفسکی و نمیدونم کالفیلد کله خر بگیم.
بابا ما نیستیم
ما بلد نیستیم شیک باشیم
ما وقتی میریم جلوش چشامون سیاهی میره نمیدونم شایدم میریم تو بهر سیاهی چشاش.
آقا ما اصلا یادمون میره به چه زبونی حرف میزدیم
حالا هی تو بیا بگو چیکار کردی ...
دلا مصب بفهم ما خودمون دیگه نیستیم.
بعد اونم هیچ وقت خودمون نمیشیم.
دیدگاه ها (۵)

کسی را میشناسم ; هرشب به کنجی مینشیند تا صبح غرق در فکر وتنه...

چگونه مرا قضاوت خواهند کرد؟ اما من از کسی رودربایستی ندارم، ...

سراسر زندگی ام مرده ام و حالا واقعا خواهم مردخاکسپاری غریبی ...

Ever miss yourself ? the person u were, before u became depr...

سلام به همگی چطورین

حسرت:یارو تو همین مملکت خودمون ، ماشین ساخته با آب کار میکنه...

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط