امروز پنجشنبه است

امروز پنج‌شنبه است
باید شمعِ نامَ‌ت را روشن کنم
تا چلچراغی از سقف آسمان برویَد.

امروز پنج‌شنبه است
باید گیسوانِ خاک را شانه کنم
تا در سرخیِ دامنَ‌م
خاکستر و استخوان پُر شود.

امروز پنج‌شنبه است
باید رؤیاهام را بفروشم
تا برایت سرپناه بسازم.

آه که امروز چه‌قدر کار دارم!

#رضا_کاظمی
دیدگاه ها (۱۲)

پنجشنبه هاسر مزارمدر باد خیرات کنموهای خرمایی ات را...#رضا_ش...

میدونی دوستت دارم.حالا چیکار کنیم؟مثل یک شعر بود.تمام شعرهای...

آن روز، بهشت زهرا ؛ واقعا بهشت بود.علی کمی آن طرفتر و من کمی...

آخرین قطره ی آب قند را که داخل دهانم ریختند، تازه یادم آمد ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط